بلاگ کتابک

بازدید :269
شنبه 18 آبان 1398زمان :11:53
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خط خطی‌های گوری در کتاب «خط خطی‌های من» به چه درد می‌خورد؟ هیچ‌کس گوری را دوست ندارد و در مدرسه با او بازی نمی‌کند. گوری متفاوت است، در نقاشی کشیدن، ارتباط برقرار کردن، سر کلاس علوم و حتی نگاه کردن!

گوری متفاوت را جز معلم‌های‌اش کسی درک نمی‌کند تا این‌که گوری از ناراحتی‌های‌اش با مادرش می‌گوید. بچه‌‌ها خط خطی‌های اوتیسم روی بدن‌اش را چه شکلی می‌بینند؟ و مادر برای‌اش از خط صداقت، خط کمک به دیگران و خط کنجکاوی گوری می‎گوید و گوری را عاشق خودش می‎کند و گوری می‌فهمد با همین خط خطی‌های این گوری کنجکاو و باهوش و مهربان و دوست داشتنی شده است.

کتاب «خط خطی‌های من» از آزارها و اذیت‌هایی می‌گوید که یک کودک طیف اوتیسم در مدرسه می‌بیند. تصاویر کتاب این کنش‌ها را به خوبی بازنمایی می‌کنند. نکته‌ جالب تصاویر، متفاوت بودن خط‌های همه‌ی گورخرهاست اما آن‌ها تنها تفاوت گوری را می‌بینند. گوری از همه چیز دلزده شده، حتی خودش و کسی باید پیدا بشود و به او بگوید چقدر متفاوت بودن خوب است و گوری چه چیزهایی دارد در درون‌اش.

انتشارات کتاب پارک، کتابی دیگری هم درباره کودکان طیف اوتیسم دارد. کتاب «پسری که به دنبال باد رفت» هم به این موضوع از زاویه‌ی دیگری نگاه می‌کند. در پایان هر دو کتاب، درباره‌ این کودکان مطالب خوبی نوشته شده است. در پایان کتاب «خط خطی‌های من» رئیس بنیاد علمی اوتیسم از کارکردهای این داستان در شناخت کودکان اوتیستیک و حتی شناخت خودمان می‌گوید. کتاب «خط خطی‌های من» آموزش موثری برای والدین و مربیان است.

راهنمای کتاب دغدغه‌ متفاوت بودن، پردازش حسی، ارتباط جمعی، زبان استعاره و توانایی‌های و قوت‌های جمعی می‌گوید و همه را در داستان با نمونه‌های‌اش توضیح می‌دهد.



مشاهده پست مشابه : یک گرگ، یک اردک، یک موش
بازدید :368
شنبه 18 آبان 1398زمان :11:33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان کتاب «یک گرگ، یک اردک، یک موش» داستان اردک و موشی است که در شکم یک گرگ هم را می‌بینند، اما خیال خورده شدن ندارند و داستان این‌که چرا گرگ‌ها به سمت ماه زوزه می‌کشند!

یک روز صبح زود، یک موش گرگی را می‌بیند. گرگ یک لقمه چپش می‌کند. موش فکر می‌کند این آخر کار است. اما متوجه می‌شود یک اردک در شکم گرگ زندگی می‌کند و همه‌ی اسباب زندگی و رفاه را دارد. تختخواب، وسایل آشپزخانه، گرامافون، شمع و همه‌ی خوراکی‌ها. آن‌ها با هم صبحانه می‌خورند، برای ناهار سوپ درست می‌کنند و آن‌قدر بهشان خوش می‌گذرد که از شادی می‌رقصند. اردک این همه وسایل و خوراکی را از کجا آورده؟ بالا و پایین پریدن آن‌ها باعث دل درد گرگ می‌شود. اردک مثل همیشه از این موقعیت استفاده می‌کند و از گرگ می‌خواهد خوراکی‌هایی که لازم دارد را بخورد تا دلش آرام شود. اردک و موش مشغول جشن هستند که یک شکارچی سراغ گرگ می‌آید. اردک و موش برای نجات خانه‌ی جدیدشان از دهان گرگ بیرون می‌آیند و با ترساندن شکارچی گرگ را نجات می‌دهند. اردک و موش به شکرانه‌ی کمکی که به گرگ کرده‌اند از او می‌خواهند دوباره قورتشان بدهد. و آن‌قدر بهشان خوش می‌گذرد که گرگ همیشه دل درد دارد و از درد به سمت ماه زوزه می‌کشد!

کتاب «یک گرگ، یک اردک، یک موش» یک کتاب تصویری است. رنگ‌های تیره در تصاویر کتاب غالب است و اجزای مهم رنگی هستند. داستان را به خوبی می‌توان از تصاویر کتاب دنبال کرد.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «یک گرگ، یک اردک، یک موش»

مک بارنت نویسنده‌ شناخته‌ شده کتاب‌های کودکان در جهان است و تاکنون بیش از ۱۵ کتاب نوشته است. بیش از یک میلیون نسخه از کتاب‌های این نویسنده‌ امریکایی فروخته شده‌اند و تاکنون به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده‌اند.

جان کلاسن در سال ۱۹۸۱ به دنیا آمد. او نویسنده و تصویرگر کانادایی است که در زمینه تصویرگری کتاب‌های کودکان و انیمیشن فعالیت دارد. جان کلاسن برنده مدال کالدکات امریکا و کیت گرینوی انگلستان برای تصویرگری کتاب‌های کودکان است. او برای نویسندگی و تصویرسازی کتاب «این کلاه من نیست» برنده جایزه سال ۲۰۱۲ شد. او اولین هنرمندی بود که برای یک اثر برنده این دو جایزه شده است. از این هنرمند کتاب‌های «به چی داری فکر می‌کنی؟»، «این کلاه من نیست»، «من کلاه سیاهم را می‌خواهم»، «آن پایین چه خبر است؟» و «روباهی به نام پکس» در ایران ترجمه شده است.

کتاب «یک ارگ، یک اردک، یک موش» داستان گرگی است که موشی را می‌خورد. موش در شکم گرگ اردکی را می‌بیند که از مدت‌ها قبل در شکم گرگ است و از زندگی در شکم گرگ احساس رضایت دارد و موش هم تصمیم می‌گیرد آن جا زندگی کند. یک شب شکارچی گرگ را می‌بیند و به طرفش شلیک می‌کند و آرامش اردک و موش به هم می‌خورد. گرگ فرار می‌کند و پایش در ریشه‌های درخت گیر می‌کند و شکارچی نزدیک می‌شود و در همین لحظه موش و اردک تصمیم می‌گیرند برای نجات جانشان بجنگند و از خانه‌شان که همان شکم گرگ است محافظت کنند. با یک حرکت از دهان گرگ بیرون می‌پرند و شکارچی با دیدن این صحنه از ترس فرار می‌کند. گرگ از موش و اردک تشکر می‌کند که جانش را نجات دادند و در ازای این کار به آن‌ها می‌گوید هر چه بخواهید برآورده می‌کند و در کمال ناباوری تقاضایشان را انجام می‌دهد. موش و اردک خواسته بودند دوباره به شکم گرگ برگردند.

کتاب تصویری است و فضاسازی‌های تصویر و شخصیت‌پردازی‌ها بسیار ساده و دلنشین و گویای روایت متن هستند. مثلا فضای تیره داخل شکم گرگ به خوبی حس تنهایی، ابهام را منتقل می‌کند. جزییات دوست داشتنی ریزی مثل تخت خواب اردک، میز صبحانه، قاب عکس، ابزار‌های کامل آشپزی و ...هم در پلان‌های داخل شکم گرگ به چشم می‌خورد که به جذاب شدن تصاویر افزوده است.

خیلی وقت‌ها ما از چیزهایی نگرانیم و می‌ترسیم و این ترس تا زمانی که با آن روبرو نشویم با ما است. روبرو شدن با ترس‌ها، مکان‌ها و افراد ناآشنا مهم‌ترین مفهوم داستان است.

از دیگر مفاهیمی که در داستان است و می‌توان به آن اشاره کرد: تلاش برای ادامه زندگی و کمک به نجات دیگران، احساس امنیت بعد از مواجه شدن با ترس، دوستی و همزیستی مسالمت‌آمیز، حل مساله و پرورش قوه تخیل کودک.

تحلیل و نقد کتاب یک گرگ، یک اردک، یک موش

کاربردها و فعالیت ها

گفتگو کنید.

پس از بلندخوانی کتاب، با سوالاتی از این دست یک گفتگوی گروهی شکل دهید:

کدام بخش کتاب را دوست داشتی؟ به چه دلیل؟

اگر بخواهی داستان را برای کسی که تابه‌حال آن را نشنیده تعریف کنی، به نظرت کدام قسمت داستان مهم‌تر است و باید گفته شود؟

به تصاویر دقت کنید. چه چیزهایی در تصویر احساس هر شخصیت کتاب را به شما نشان می‌دهد؟

منظور اردک از این جمله: «شاید گرگ قورتم داده باشد، ولی خیال خورده شدن ندارم!» چه بود؟ اردک چگونه از موقعیت بدی که در آن گیر افتاده بود به بهترین شکل استفاده کرده بود؟

هر شخصیت در کجای داستان ترسیده است؟ از چه چیزی ترسیده است؟

در آن قسمت از کتاب که اردک و موش از دهان گرگ بیرون می‌پرند، وسایلی وجود دارند که در تصاویر قبلی کتاب دیده باشی؟ چه وسایلی و کجا؟

به نظر تو داستان خنده‌دار بود؟ کدام بخش آن؟ یک تصویر؟ یک تکه از متن؟ یا ترکیب هر دو؟

نویسنده‌ کتاب «مک بارنت» و تصویرگرش «جان کلاسن» است. کتاب دیگری می‌شناسی که نویسنده یا تصویرگرش این افراد باشند؟

داستان بنویسید.

از کودکان بخواهید داستان یک لقمه‌ی چپ شدن اردک را بنویسند و تصویرگری کنند.



مشاهده پست مشابه : رمان تسخیرشدگان جزیره بادیان
بازدید :374
شنبه 18 آبان 1398زمان :11:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

با خواندن کتاب «ساز کالی» پیرامون خود را پر از صلح، دوستی و آرامش احساس می‌کنید. کتاب داستانی دلنشین از پیروزی موسیقی بر شکار و حق انتخاب مسیر زندگی روایت می‌کند.

کالی هزاران هزار سال پیش در میان قبیله‌ای زندگی می‌کند که پسران باید مانند پدرانشان راه و رسم شکار بیاموزند. کالی مانند پسران دیگر کمان به دست می‌گیرد تا تمرین تیراندازی کند. اما به‌طور اتفاقی متوجه می‌شود اگر زه کمان را بکشد و کمان را در دهانش بگذارد صدای دلنشینی تولید می‌شود. موسیقی‌ای که ستاره‌ها برای شنیدنش پایین می‌آیند و جانوران مسحور آن می‌شوند. در روز شکار بزرگ که همه مردان قبیله به شکار ماموت می‌روند و قرار است پسران جوان مهارت شکار خود را نشان دهند، کالی به جای شکار که همه از او متوقع هستند، ماموت‌ها را با صدای موسیقی، به خود جلب می‌کند. کالی به جای آن‌که شکارچی شود، شَمَن می‌شود و تا زمانی که پیر می‌شود به درمان بیماران می‌پردازد، با روح نیاکان قبیله خود صحبت می‌کند و موسیقی می‌نوازد.

متن کتاب ساده و روان است. «ژانت وینتر» کتاب را با ترکیبی از کلاژ و نقاشی تصویرگری کرده است. سبک تصویرگری وینتر با ترکیب رنگ‌های تخت و چیدمان ساده اجزای تصویر، سبک هنر عامه (فولک) را به ذهن می‌آورد.

کتاب «ساز کالی» برای بلندخوانی مناسب است.

درباره نویسنده و تصویرگر و مترجم کتاب «ساز کالی»

«ژانت وینتر» تاکنون بیش از ۵۰ کتاب برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است. بسیاری از کتاب‌های او درباره زنان و دختران، به ویژه افراد شناخته شده در طول تاریخ گذشته یا معاصر است.

«عذرا جوزدانی» نویسنده، مترجم و ویراستار شناخته شده ادبیات کودک و نوجوان است. وی در حال حاضر، سرویراستار و عضو شورای برنامه‌ریزی کتاب‌های میچکا (واحد کودک انتشارات مبتکران) و داور فهرست لاکپشت پرنده است.

کاربردها و فعالیت ها

پس از بلندخوانی با کودکان سنین بالاتر یک گفتگوی گروهی شکل دهید و سوالاتی مانند موارد زیر بپرسید:

آیا تابه‌حال کسی را دیده‌اید که روش زندگی‌اش شبیه بقیه نباشد و دیگران او را متفاوت بدانند؟ اطرافیان با او چه برخوردی دارند؟ او با اطرافیانش چه برخوردی دارد؟

آیا تابه‌حال شده که اطرافیانتان از شما توقع انجام دادن کاری را همان طور که همه انجام می‌دهند داشته باشند، اما شما دلتان بخواهد آن کار را مدل دیگری انجام دهید؟ دیگران با شما چه رفتاری انجام داده‌اند؟ شما چه کرده‌اید؟

اگر شما جای کالی بودید چه می‌کردید؟ اگر افراد قبیله کالی تفاوت او با بقیه را نمی‌پذیرفتند، به نظر شما کالی چه می‌کرد؟

درباره جانوران ماقبل تاریخ پژوهش کنید و پوستری از انواع جانوران ماقبل تاریخ بسازید.

تعدادی تصاویر نقاشی شده توسط انسان‌های غارنشین را در اینترنت یا کتاب‌ها پیدا کنید و به کودکان نشان دهید. سپس از کودکان بخواهید تفاوت‌ها و شباهت‌های این تصاویر با نقاشی‌های جدیدتر توضیح دهند. سپس از کودکان بخواهید مانند انسان‌های ماقبل تاریخ نقاشی کنند. می‌توانید نقاشی‌ها را روی سنگ و با موادی که مشابه گذشته باشد بکشید. انسان‌های غارنشین از استخوان سوخته، آهک، زغال و سنگ‌های معدنی در نقاشی‌های خود استفاده می‌کردند.



مشاهده پست مشابه : رمان تسخیرشدگان جزیره بادیان
بازدید :260
شنبه 18 آبان 1398زمان :10:59
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «کمبود آب» کتابی علمی اطلاعاتی است که اطلاعاتی را در مورد اهمیت آب و بحران آب در جهان در اختیار کودکان قرار می‌دهد.

موضوعاتی هم‌چون اهمیت آب، منشا و منابع آب، شیوه مصرف آب در زندگی روزانه در کتاب «کمبود آب» به بحث گذاشته شده است. کتاب راه‌هایی که با آن می‌توانیم آب را حفاظت کنیم نیز پیشنهاد می‌شود و تجربه‌ها و فعالیت‌هایی را مرتبط با این موضوع ذکر می‌کند.

متن و عکس‌های مرتبط شالوده اصلی کتاب را شکل داده‌اند. متن و عکس‌ها در اغلب سرفصل‌ها با این کادرها تکمیل شده‌اند: یک لحظه فکر کن (شامل یک سوال مرتبط برای فکر کردن)، نشانم بده (شامل یک فعالیت مرتبط برای انجام دادن)، بیشتر بخوانید (شامل مطالب دیگر کتاب که به موضوع فعلی مرتبط هستند) و شما هم می‌توانید (شامل چندین راهکار برای حفاظت از آب). سرفصل‌های کتاب به این شکل است: جهان ما، آینده ما، ویژگی‌های آب شگفت‌انگیز، زندگی در دنیایی که پر از آب است، مصرف آب شیرین، آب و تاثیر آن بر آب و هوا، آب برای کشاورزی، ذخیره‌سازی آب، متوقف کردن جریان آب، مصرف آب در خانه، شیرها را ببنیدد، فاضلاب، فاضلابی که به دریا می‌ریزد، مصرف آب در کارخانه‌ها، آب‌هایی که به فاضلاب می‌روند، دام‌های تشنه و غلات، کاورزی هوشمندانه، آب باران به جوهای آب می‌رود، اقیانوس زباله‌ها، آب همه چیز را در خود حل می‌کند، نوشیدن آب‌های آلوده و جهانی فکر کنید.

درباره نویسنده کتاب «کمبود آب»

«شارون دالگیش» بیش از ۳۰ کتاب با موضوع اکوسیستم‌ها، حیات وحش، جانوران اهلی و ابزارها، برای کودکان نوشته است. کتاب «نجات حیات وحش» دیگر اثر اوست که به فارسی ترجمه شده است.



مشاهده پست مشابه : یک دوست باحال یخی
بازدید :635
دوشنبه 13 آبان 1398زمان :15:14
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «یک دوست باحال یخی» داستان طنز پسری است که یک پنگوئن را به خانه می‌آورد تا از آن نگهداری کند.

الیوت پسر مودب و آقایی است. یک روز همراه پدرش به آکواریوم شهر می‌رود. در آن‌جا بیشتر از همه پنگوئن‌های ماژلانی نظرش را جلب می‌کنند، انگار لباس رسمی سیا و سفید پوشیده‌اند. الیوت با دیدن آن‌ها یاد خودش می‌افتد. الیوت از پدرش برای داشتن یک پنگوئن اجازه می‌گیرد. پدر که فکر می‌کند الیوت منظورش پنگوئن عروسکی است، به او پول می‌دهد تا یک پنگوئن بخرد. اما الیوت سراغ خود پنگوئن‌ها می‌رود و کوچک‌ترینشان را داخل کوله‌پشتی می‌گذارد و می‌برد. در خانه، الیوت تلاش می‌کند، شرایط مطلوب زندگی ماژلان، دوست جدیدش، را فراهم کند. حتی به کتابخانه می‌رود تا در موردش پژوهش کند. در آخر متوجه می‌شویم پدر الیوت هم سال‌ها پیش یک لاک‌پشت گالاپاگوس را به خانه آورده و با هم دوست هستند.

کتاب تصویری «یک دوست باحال یخی» داستانی طنزآلود و تصویرگری آن با چند رنگ محدود انجام شده است. نویسنده داستان «یک دوست باحال یخی» را بر اساس یک افسانهٔ شهری (گم شدن یکی از پنگوئن‌های آکواریوم نیوانگلند) نوشته است. افسانه‌های شهری باورهایی در دنیای مدرن هستند که سازندگان اولیه آن ممکن است به درستی آن اعتقاد نداشته باشند، اما به تدریج با تکرار زیاد آن به یک باور عمومی تبدیل می‌شوند. افسانه‌های شهری معمولا در صدد انتقال یک پیام اخلاقی هستند.

کتاب «یک دوست باحال یخی» در سال ۲۰۱۳ به فهرست کتاب‌های تقدیر شده کلدکات راه یافته است و برندهٔ مدال نقره شده است. کتاب جوایز متعددی دریافت کرده است.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «یک دوست باحال یخی»

«تونی بازئو» نویسنده و کتابدار کودک و نوجوان اهل آمریکا است. او که از نوجوانی نوشتن شعر و کتابداری در کتابخانه را آغاز کرده است، تاکنون ۲۶ کتاب تصویری برای کودکان و ۱۱ کتاب برای آموزگاران و کتابداران کودک و نوجوان منتشر کرده است.

«دیوید اسمال» نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان اهل آمریکا است که تاکنون کتاب‌هایش برندهٔ مدال طلا و نقرهٔ کلدکات بوده‌اند.

کاربردها و فعالیت ها

گفتگو کنید.

پس از بلندخوانی کتاب، با سوالاتی از این دست یک گفتگوی گروهی شکل دهید:

الیوت برای چه از پنگوئن‌های ماژلان خوشش آمد؟

یک بار دیگر به تصاویر کتاب دقت کن و بگو چرا نام این نوع پنگوئن را ماژلان گذاشته‌اند؟

الیوت و دوستش ماژلان، دوست داشتند چه کارهایی با هم انجام بدهند؟ شما و دوستتان وقت خود را چگونه با هم می‌گذرانید؟

گفتگو کنید: یک داستان شهری!

برای کودکان معنای «افسانهٔ شهری» را شرح دهید. سپس توضیح دهید داستان کتاب «یک دوست باحال یخی» بر اساس افسانهٔ شهری گم شدن یکی از پنگوئن‌های آکواریوم نیوانگلند است. نویسندهٔ کتاب این داستان را در اتاق مربیان مدرسه شنیده است و بعد با جستجو در اینترنت متوجه شده است که گم شدن پنگوئن یک افسانهٔ شهری است. با آن‌که این داستان نادرست بوده است، اما او تصمیم گرفته است کتاب بعدی خود را بر اساس این افسانهٔ شهری بنویسد. از کودکان بپرسید:

اگر شما جای نویسنده بودید با این افسانهٔ شهری چه می‌کردید؟ اگر داستان می‌نوشتید، داستان شما چگونه بود؟

آیا افسانهٔ شهری دیگری به یاد می‌آورید؟ (نمونه‌هایی مانند پیدا شدن یک جانور عجیب در دریاچهٔ ارومیه یا موش‌هایی آدم‌خوار در تهران از این گروه افسانه‌های شهری هستند)

به نظر شما چرا این افسانه‌های شهری ساخته می‌شوند؟

به نظر شما چرا مردم این افسانه‌ها را باور می‌کنند؟ چه‌طور می‌شود مطمئن بود مطالب و اخباری که در شبکه‌های اجتماعی می‌خوانیم واقعی هستند، نه افسانهٔ شهری؟

پژوهش دربارهٔ پنگوئن‌ها

پنگوئن ماژلان در آمریکای جنوبی زندگی می‌کند و مانند گونه‌های دیگر پنگوئن، نسل آن‌ها با با صید ماهی تجاری، آلودگی آب‌ها و تغییرات اقلیمی در معرض تهدید است. دربارهٔ انواع پنگوئن‌ها و زندگی آن‌ها پژوهش کنید و یافته‌ها را به شکل روزنامه دیواری یا کتاب‌هایی دربارهٔ زندگی پنگوئن‌ها با نوشته و تصاویر کار دست کودکان در بیاورید.

من شبیه کی هستم؟

یکی از دلایلی که الیون پنگوئن را دوست داشت این بود که او را یاد خودش می‌انداخت. با کودکان یک بار دیگر تصاویر الیوت و ماژلان را نگاه کنید. آن‌ها چه شباهت‌هایی با هم دارند؟

سپس تصاویر و کتاب‌هایی حاوی تصاویر جانوران مختلف از گروه‌های زیست‌شناختی مختلف را در اختیار کودکان قرار دهید. به کودکان تعدادی کاغذ پشت چسب‌دار (استیکی نوت) بدهید و از آن‌ها بخواهید تصاویر جانوران را نگاه کنند و استیکی نوت‌ها را روی هر کدام که به نظرشان شبیه خودشان بود بچسبانند. شباهت از هر نظر می‌تواند باشد، رنگ، رفتار، قوی بودن در فعالیت‌های بدنی مانند پرش، دویدن و شنا کردن و غیره. سپس دربارهٔ این شباهت‌ها با یکدیگر گفتگو کنید.

می‌توانید از کودکان بخواهید در یک کاربرگ یا پوستر در یک ستون، تصویر جانوری که به آن شباهت دارند و در طرف دیگر تصویر خود را با برجسته کردن آن شباهت بکشند.

کاشفان دریاها و سرزمین‌های دور!

دربارهٔ ماژلان و دیگر دریانوردان و کاشفان سرزمین‌های دور پژوهش کنید. آیا در تاریخ سرزمین ایران نیز دریانوردی رواج داشته است؟ کجا و به چه مسیرهایی و به چه هدفی؟ در این باره هم پژوهش کنید.

انتخاب جانور خانگی

کتاب‌های دیگری مانند «گوزن شاخدار فایده ش چیه؟»، «این گوزن مال من است»، «برسد به دست معلم عزیزم» را برای کودکان بلندخوانی کنید. از کودکان بپرسید اگر شما جای الیوت و شخصیت اول دیگر کتاب‌ها بودید دوست داشتید کدام جانور را از آکواریوم، باغ وحش یا پارک پرندگان با خود به خانه ببرید. بعد یک جدول درست کنید و به این سه سوال پاسخ دهید: آن جانور ۱) چه نیازهایی دارد؟ ۲) در خانه چه مشکلاتی ممکن است به بار بیاورد؟ ۳) حضورش چه فوایدی دارد؟ برای نوشتن پاسخ‌ها اگر لازم است زمانی برای پژوهش کردن بدهید.

در انتها با کودکان دربارهٔ تفاوت جانورانی که می‌توانند جانور خانگی باشند و آن‌هایی که نیستند گفتگو کنید. یک جانور خانگی باید ۱) حتما در اسارت تکثیر شده باشد، نه این‌که از طبیعت صید شده باشد، ۲) نسل آن در طبیعت نباید در خطر انقراض باشد، ۳) باید بیماری مشترک با انسان نداشته باشد یا اگر دارد با دارو و واکس قابل کنترل باشد. به همین خاطر سنجاب ایرانی، سمندر امپراطور، لاک‌پشت‌های برکه‌ای که در ایران به عنوان جانور خانگی فروخته می‌شوند هیچ‌کدام جانور خانگی نیستند.



مشاهده پست مشابه : پسری که به دنبال باد رفت
بازدید :335
دوشنبه 13 آبان 1398زمان :15:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «پسری که دنبال باد رفت» دنیا را از نگاه یک کودک اوتیستیک نشان می‌دهد. سامی می‌داند با بقیه فرق دارد. او از توی گرد و غباری که نور آفتاب به آن تابیده، شکل‌های مختلف پیدا می‌کند.

بوی بدن مورچه‌ها را می‌فهمد. از آمدن توفان با تکان خوردن برگ‌ها با خبر است. دوست دارد بداند اشیای دور وبرش چطور کار می‌کنند و وقتی نمی‌فهمد کلافه می‌شود و سردرد می‌گیرد. اتاق‌اش پر از کتاب است و میان آن‌ها پاسخ پرسش‌های‌اش را جست‌وجو می‌کند. اما کتاب‌ها پاسخ یک سوال مهم سامی را نمی‌دانند! باد از کجا می‌آید؟ و سامی برای فهمیدن‌اش سفری را از خانه به خیابان آغار می‌کند. او آن‌قدر باد را دنبال می‌کند که همراه‌اش به هوا می‌رود و در میانه باد و آسمان، رنگ‌های زیبایی را می‌بیند.

کتاب «پسری که به دنبال باد رفت» از تفاوت می‌گوید، از درک کودکان اوتیستیک! اما تأکید می‌کند که کودکان و همه ما متفاوت هستیم و باید به تفاوت‌هایمان احترام بگذاریم و از دریچه این تفاوت، دنیا را زیبا ببینیم.

انتشارات کتاب پارک، کتابی دیگری هم درباره کودکان طیف اوتیسم دارد. کتاب «خط خط‌های من» هم به این موضوع از زاویه دیگری نگاه می‌کند. از ارتباطات این کودکان و دنیای پیرامون‌شان می‌گوید و آزارهایی می‌گوید که این کودکان برای تفاوت‌های‌شان می‌بینند.



مشاهده پست مشابه : ماجرای یک روز آفتابی
بازدید :284
دوشنبه 13 آبان 1398زمان :13:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «تربچه خانم» قصه تربچه خانم بامزه و مهربانی است که جلوی خانه‌اش یک باغچه نقلی دارد. در این باغچه تربچه‌های نقلی می‌کارد، از پنجره به آنها نگاه می‌کند و با خودش فکر می‌کند: بهتر است اول بروم تربچه‌ها را بچینم یا یک کم همین‌جا پشت پنجره بشینم و باغچه را تماشا کنم؟

تربچه خانم تا ظهر پشت پنجره می‌نشیند و باغچه را تماشا می‌کند. بعد با خودش فکر می‌کند حالا برود تربچه‌ها را بچیند یا ناهار بخورد؟ این بار هم دومی را انتخاب می‌کند: ناهار می‌خورد. خوابش می‌گیرد. برود تربچه‌ها را بچیند یا بخوابد؟ می‌خوابد. از خواب بیدار می‌شود. برود تربچه‌ها را بچیند یا چای بخورد؟

تربچه خانم روز را به شب می‌رساند و آخر شب با خودش می‌گوید: فردا حتما تربچه‌ها را می‌چیند.

تربچه‌ها بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند. آنقدر بزرگ که یک روز که توی سایه تربچه‌ها خوابیده، زمین زیر پایش می‌لرزد. لانه کلاغ‌ها روی سرش می‌افتد و از خواب می‌پرد. اینجا دیگر تصمیم می‌گیرد آستین بالا بزند و تربچه‌ها را بچیند. برگ‌های تربچه را می‌گیرد و می‌کشد.

اما مگر می‌شود تربچه‌هایی به این بزرگی را به راحتی کند؟ اصلا تربچه مگر زمین را می‌لرزاند؟ این‌ها که توی دستش گرفته و می‌کشد برگ تربچه‌اند یا گوش‌های یک موش کور گنده؟ اگر راستی راستی یک موش کور گنده باشد با آن چه کار کند؟ برود یک چرتی بزند و بعد که بیدار شد یک فکری به حالش بکند؟ اگر موش کور گنده بلایی سرش آورد چه؟

کتاب «تربچه خانم» قصه همه ماست. ما که کارهای‌مان را با دلیل و بی‌دلیل عقب می‌اندازیم و هر بار می‌گوییم حالا بعد هم وقت است. آنقدر عقب می‌اندازیم تا بالاخره یک جایی زمین زیر پای‌مان بلرزد و مشکلی عجیب و غریب از آن زیر بیرون بیاید. تربچه خانم قصه، ما را با خودش همراه می‌کند، می‌خنداند، نگران می‌کند و گاهی حتی کلافه‌مان می‌کند تا بالاخره کاری را که باید انجام دهد.

کتاب «تربچه خانم» در سال ۹۴ در انتشارات علمی فرهنگی چاپ و موفق به دریافت سه نشان لاک پشت پرنده شده است.



مشاهده پست مشابه : ما اینجا زندگی می‌کنیم
بازدید :371
دوشنبه 13 آبان 1398زمان :12:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

در کتاب «هفته آشتی و دوستی در کلاس خانم روباه» خانم روباه معلم کلاسی است که مانند همه کلاس‌های جهان در آن دعوا و بگومگو بین بچه‌ها وجود دارد.

خانم روباه هم کاسه صبرش لبریز می‌شود و چاره‌اندیشی می‌کند: «بسیار خب! فهمیدم چه کار کنم! هفته‌ی آشتی و دوستی می‌گذاریم!»

هفته‌ی چی؟ تمرین درسی جدید است؟ بازی است؟ این دیگر چیست؟ شاگردان کلاس می‌پرسند و خانم روباه به جای پاسخ مستقیم و بالا به پایین از خود آن‌ها می‌پرسد: «خودتون چه فکری می‌کنید؟ خودتون برنامه‌ریزی کنید و هر پیشنهادی دارید بگویید تا این هفته را بسازید.»

مفاهیم پایه:

من/دیگری شباهت/تفاوت شادی/ رنج قهر/آشتی جنگ/صلح خشونت/مدارا اعتراض/انعطاف انفعال/کنشگری قانون/ پیشنهاد استقلال/همکاری بازخورد/ ارزیابی ترویج / توسعه تغییر/پذیرش کل کل/ گفتگو تمسخر/تحقیر

تکنیک‌های کاربردی:

ارزیابی مساله پیشنهاد راه حل کنشگری فعال هم‌افزایی فعال تغییر ایجابی توسعه راه حل به محیط پیرامون مشارکت جویی توسعه پایدار تربیت مثبت‌نگر ارتباط بدون خشونت گسترش تاب‌آوری

کودکان سرمایه‌های وجودی جهان امروزاند زیرا فردا از آن آن‌هاست. از جمله مهارت‌های بین فردی لازم که باید در آن‌ها پرورش داد همزیستی مبتنی بر پذیرش تفاوت‌های فردی و استقلال شخصی است. برای کودکانی که در شش سال اول حیات خود را مرکز جهان ادراک می‌کنند هنگام مواجه با «دیگری» با ویژگی‌های متفاوت از خودشان چالش‌هایی ایجاد می‌شود. این چالش‌ها با راهکارها و راه‌بردهای متفاوتی ادامه می‌یابند. می‌تواند با قهر، تمسخر، خشونت، زورگویی، لج‌بازی، فرصت‌طلبی و آزار همراه شود. برای امنیت دادن به کودکان و آموزش حل مساله خلاقانه مبتنی بر لذت جمعی باید صبورانه از خود کودکان بهره جست. در کتاب فوق خانم روباه کودکان را وارد گود می‌کند تا از منظری فاعلانه دنیای خود را ارزیابی و دوباره‌سازی کنند.

نیازهای خود و دیگری را درک به جای نادیده گرفتن یا تحمیل پاسخ به همدلی و ایجاد پاسخ‌های جدید فکر و اقدام کند و یاد بگیرند که آشتی و صلح ساختنی است نه موهبتی که از آسمان بیاید.

مولفه‌های مهمی که در این کتاب مد نظر گرفته شده توصیف احساس، بیان نیاز و کارکرد تقاضا است سه محور اصلی در مبانی «ارتباط بدون خشونت» که یادگیری آن بدون تمرین در جهان زیست کودک امروز رخ نخواهد داد. گویی از کودکان خواسته می‌شود افق دید خود را گشوده و «دیگری» را در کنار خود ادراک کنند. تا هنگامی که کودکان تغییر رویکرد را «انتخاب» نکنند و هزینه‌های این تغییر را به شکل خودجوش و خودانگیخته بر عهده نگیرند جهانی با کمترین میزان خشم و رنج ساختنی نخواهد بود. با تمرین‌هایی که ذهن کودکان را برای تغییر خود و جامعه پیرامون قلقلک می‌دهند می‌توان شقوق مختلف از ارتباط با انسان‌ها و طبیعت را با کودک به گفتگو گذارد و عاملیت آن‌ها را توسعه داد.

تصویرگری کتاب بسیار گویا و پر از جزییات مفید و ترجمه رضی هیرمندی روان و طنازانه است.



مشاهده پست مشابه : روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد
بازدید :402
پنجشنبه 9 آبان 1398زمان :11:12
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فکر می‌کنید در کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» اتفاقی خوبی می‌افتد یا بد؟ پسرک کتاب، فوتبال را بیش‌تر از ترن هوایی، شیرجه زدن در آب و پرواز با سورتمه از تپه‌های برفی دوست دارد.

اما انگار بابای او هم از فوتبال بازی کردن بدش نمی‌آید و زمانی که مربی از والدین کمک می‌خواهد او فوری داوطلب می‌شود و لباس ورزشی می‌پوشد و توی زمین می‌پرد، پیش از این‌که مربی برای‌اش توضیح بدهد که فقط برای آماده کردن خوراکی‌های دونیمه از او کمک می‌خواهد. هیچ چیز خوب پیش نمی‌رود. بابا دل‌اش نمی‌خواهد در دفاع بازی کند و فوتبال برای او برنده شده است نه بازی کردن و خوش گذراندن! وقتی همه توی زمین بازی می‌کنند، او گل بو می‌کند، و برای تماشاگران دست تکان می‌دهد. هنگام استراحت نیز، بازیگوشی‌های او همه را کلافه می‌کند. بابا هیچ چیز از فوتبال نمی‌داند. همه چیز شوت کردن و گل زدن نیست. فوتبال یعنی همکاری با هم. اگر یکی از هم‌تیمی‌ها ناراحت است او را دلداری بدهیم و با بازیکنان تیم حریف دعوا نکنیم. همه‌ی این‌ها پسرک کتاب را عصبانی کرده اما مربی به او می‌گوید که باید به بابای‌اش یاد بدهند که عضو یک تیم بودند یعنی بازی منصفانه، تشویق هم‌تیمی‌ها و احترام به یکدیگر و خوش گذراندن. بابا این‌ها را یاد می‌گیرد و پسرک کتاب به او افتخار می‌کند اما شیطنت‌های بابا تمامی ندارد. اگر به آب پاشیدن ادامه بدهد، مربی برای‌اش یخ در بهشت نمی‌خرد!

کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» انگشت سوی والدین گرفته و به آن‌ها یادآوری کرده که ممکن است کسی که اشتباه می‌کند شما باشید. کتاب در همراهی با تصویرهای‌اش از شیطنت‌های پدری می‌گوید که رفتار درست در فوتبال را نمی‌شناسد اما پسرش خوب همه چیز را بلد است. این‌بار پسر به پدر یاد می‌دهد که چگونه درست رفتار کند و یک عضو خوب برای تیم فوتبال باشد.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد»

مورین فرگوسن، نویسنده‌ کتاب، هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد یک روز نویسنده بشود. در دانشگاه علم هوافضا و بازرگانی خواند و مدتی در دانشگاه بازرگانی تدریس کرد. اما شش هفته بعد از تولد اولین فرزندش، داستانی نوشت. از آن روز تا امروز، مورین نویسنده است و هم رمان می‌نویسد هم داستان‌های مصور و تصویری. او برای کتاب‌های‌اش جوایز ملی زیادی گرفته است.

مایک لوری، تصویرگر کتاب، روی همه چیز تصویرگری می‌کند، کارت‌پستا‌ل‌ها، کتاب‌های کودکان، لباس‌ها و حتی نمایشگاه‌های دیواری دارد. نقاشی‌های او را همه جا دیده می‌شود. او هم جوایز بسیاری برای کارهای‌اش گرفته و در دانشگاه هنر در آمریکا هم به کسانی که نقاشی دوست دارند، درس می‌دهد.

مربی فوتبال از پدر و مادرها می‌خواهد که یکی از آن‌ها کمک کند و مراقب میان‌وعده‌ها باشد. اما پدرِ پسرکوچولو که عاشق فوتبال است، خیال می‌کند آن‌ها برای بازی نیاز به کمک دارند. به خاطر همین سریع لباسش را عوض می‌کند و وارد زمین بازی می‌شود. این کار پسرکوچولو را حسابی شرمنده می‌کند، چون پدرش هیچ‌کدام از قوانین بازی را رعایت نمی‌کند؛ او بیشتر از این‌که به خوش‌گذراندن فکر کند، به فکر برنده شدن است، با هم‌تیمی‌ها بدرفتاری می‌کند، توپ را به این طرف و آن‌طرف پرت می‌کند و وقتی داور به نفعش سوت نمی‌زند، عصبانی می‌شود. او اصلاً کار تیمی بلد نیست و فقط می‌خواهد گل بزند! پسرکوچولو عصبانی است اما باید راهی پیدا کند تا قبل از این‌که همه تیم از دست پدرش دیوانه شوند، او را به یک ورزشکار خوب تبدیل کند.

در این‌جا نقش‌ها جابه‌جا می‌شود و پسرکوچولو مثل یک معلم واقعی با صبوری، نحوه بازی منصفانه، حمایت از هم‌تیمی‌ها و ارزش زمان در مسابقه را به پدرش آموزش می‌دهد. بین آن‌ها گفت‌وگوهایی رد و بدل می‌شود که به شکل غیر مستقیم به موضوع هویت، همدلی، مهربانی و استقامت می‌پردازد و یاد می‌دهد چطور در کنار شناختن و حفظ کردن هویت خودمان، روابطمان را با دیگران مدیریت کنیم. این داستان یک منبع خوب برای مربیانی است که می‌خواهند تفاوت هویت فردی و گروهی را به کودکان آموزش دهند.



مشاهده پست مشابه : من صندلی نیستم!
بازدید :416
پنجشنبه 9 آبان 1398زمان :11:03
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «من صندلی نیستم!» داستان زرافه‌ای است که همه او را با صندلی اشتباه می‌گیرند و او تلاش می‌کند جلوی این زورگویی را بگیرد.

زرافه در اولین روزی که وارد جنگل می‌شود انتظار این برخورد را ندارد. همه فکر می‌کنند او یک صندلی است و رویش می‌نشینند. زرافه برای پایان دادن به این وضعیت یک صندلی چوبی می‌سازد، اما باز هم جانوران جنگل و حتی انسان به زرافه بودن او بی‌توجه هستند. تا این‌که یک شیر روی او می‌نشیند. شیر گرسنه است و منتظر است اولین جانوری که می‌بیند را بخورد. زرافه از ترس جانش طاقت می‌آورد، اما آخر سر به شیر هم می‌گوید که یک زرافه است. شیر اما هنوز فکر می‌کند او صندلی است و آن هم یک صندلی سخنگو! و پا به فرار می‌گذارد. در آخر زرافه داستانش را برای دوستانش تعریف می‌کند، در حالی‌که خودش هم بی‌توجه روی لاک‌پشتی که صندلی نیست نشسته است.

درباره نویسنده و مترجم کتاب «من صندلی نیستم!»

«راس بوراک» علاقمند به ترکیب کلمات و تصاویر برای ساخت موقعیت‌های طنزآلود است و به همین خاطر یکی از نویسندگان موفق کتاب‌های کودکان است. بوراک به زرافه‌ها علاقه‌ زیادی دارد و نام اولین کتاب او نیز «زرافه‌ای در سوپ من» بوده است.

«رضی هیرمندی» از نویسندگان و مترجمان شناخته شده‌‌ ایرانی است. رضی هیرمندی کتاب‌های طنز متنوعی را برای کودکان ترجمه کرده است.

«اولین روزی که زرافه به جنگل رفت حس کرد یک جای کار مشکل دارد … »

از خطوط آغازین کتاب پیداست با «مشکلی» روبرو خواهیم شد و باید به دنبال «راه حل» باشیم. مشکلی ساده اما عجیب! حیوانات جنگل زرافه را با صندلی اشتباه می‌گیرند و هرکسی می‌آید تالاپ روی کمر او می‌نشیند! نه تنها حیوانات که حتا آدمیزاد که فکر می‌کردیم از همه جانداران باهوش‌تر است هم این زرافه خال‌خالی را برای هماهنگ کردن با سایر اجزای خال‌خالی خانه‌اش صندلی می‌کند.

چاره چیست؟ چطور زرافه خال‌خالی زرد که گوش دارد چشم دارد شاخک دارد به بقیه بفهماند او کیست و صندلی نیست؟

مفاهیم اصلی

من /کیستی/هویت سوتفاهم اعتراض تفاوت شباهت ترس فرار راه‌حل پذیرش دفاع

تکنیک‌های کاربردی

مساله‌یابی خودبیانگری پیشنهاد گزینه الترناتیو ارائه شواهد گفتگو حل مساله

والدین بسیاری گله دارند که فرزندانشان بلد نیستند از «حق خود دفاع کنند» هر بلایی سرشان بیاید زبان به اعتراض باز نمی‌کنند و منفعلانه با رخدادها مواجه می‌شوند. عدم شناخت احساسات و دنیای شخصی «من» باعث می‌شود تا در دنیای «جنگل» گونه هر نوع سوتفاهمی پیش بیاید. نقش‌هایی به کودک تحمیل شود که بعد از مدتی با پذیرش او هم همراه خواهد شد حالا ما با زرافه‌ای همراه هستیم که می‌داند: «من کی هستم» اما نمی‌داند چطور به بقیه بفهماند: «من صندلی نیستم» برای حرکت از «شناخت خود» به «مراقبت از خود» نیازمند توسعه تکنیک‌های شناختی هستیم. از جمله غنای اعتماد به نفس و حرمت نفس کودکان.

زرافه قصه مسیرهای مختلفی را می‌رود اعتراض زیر لبی تا فریاد زدن، ساختن صندلی و نشان دادن تفاوت آن با خودش و حتا فرار از دست اشتباه‌گیرندگان. اما دقیقا زمانی که احساس ترس از شیر و موقعیت خطرناک را می‌شناسد و با همه وجود زرافه بودنش را فریاد می‌زند اتفاق اصلی رخ می‌دهد.

اما این چرخه قرار نیست پایان یابد و درست زمانی که زرافه قصه خنده‌دارش را برای دوستانش تعریف کند خودش به جای تخته سنگ روی لاک پشت نشسته و باز نقطه سر خط و این بار شاید قصه لاک پشت کوچولو ادامه ماجراهای جنگل بشود.

از مهم‌ترین ایده‌هایی که به سادگی در کتاب «من صندلی نیستم» بدان پرداخته شده این است که صرفا آگاهی از امری باعث جلوگیری از سوتفاهم‌های دیگران نخواهد شد و برای رفع مشکلات ناشی از این سو تفاهم‌ها باید از ابزارهای مختلفی استفاده کرد و بیش از هر کسی یا هر چیزی به خود اتکا کرد و هر کدام از ما می‌توانیم سو تفاهمی برای یک نفر دیگر ایجاد کنیم .

نگاه چرخه‌ای به فرایند ایجاد مشکلات و حل آن‌ها به جای نگاه خطی و حل مساله‌ای با پایان شاد از مهم‌ترین تکنیک‌های پرورش قصه است.

کاربردها و فعالیت ها

یک. گفتگو کنید.

پس از بلندخوانی کتاب، با سوالاتی از این دست یک گفتگوی گروهی شکل دهید:

چرا دوستان زرافه او را با صندلی اشتباه می‌‌گرفتند؟ آیا تا به حال شده است کسی از شما کاری بخواهد انجام دهید که دوست ندارید؟ آیا تابه‌حال کسی به شما زور گفته است؟

آیا زرافه از این‌که با صندلی اشتباه گرفته میشد خوشحال بود؟ برای درست کردن این شرایط چه تلاش‌هایی کرد؟ اگر کسیبه شما زور بگوید، چه واکنشی نشان می‌دهید؟

آیا زرافه خودش حواسش بود که به کسی زور نگوید؟

دو. صندلی بسازید!

از کودکان بخواهید یک صندلی طراحی کنند و بسازند. مواد اولیه‌ی مختلف مانند تکه‌های چوب، چوب بستنی، سنگ و غیره در اختیار کودکان قرار دهید.

سه. طراحی با خال خالی‌ها

شخصیت انسان در کتاب زرافه را به خانه برد چون فکر می‌کرد با دکور خال‌خالی خانه‌اش جور است. منظره یک اتاق و ماژیک یا مدادرنگی‌های رنگارنگ در اختیار کودکان قرار دهید تا به سلیقه‌ی خود یک اتاق خال‌خالی بسازند.

چهار. پیدا کرد خال‌خالی‌ها

از کودکان بخواهید اطراف خود را بگردند و هر وسیله‌ی خال‌خالی که دارند را پیدا کنند و در یک برگه بکشند.

پنج. بازی با متن کتاب

کلمه‌ها در متن کتاب گاهی کوچک و گاهی بزرگ هستند یا شکل نوشتاری‌شان متفاوت است. نویسنده با این تفاوت‌ها به ما نشان می‌دهد که هر کلمه را چه‌طور باید بخوانیم، با صدای بلند، معمولی یا غیره. این موضوع را برای کودکان شرح دهید و سپس همراه کودکان خواندن کلمه‌ها را مانند یک بازی تمرین کنید.

تعداد صفحات :32

اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
آرشیو
خبر نامه


معرفی وبلاگ به یک دوست


ایمیل شما :

ایمیل دوست شما :



چت باکس




captcha


پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 107
  • بازدید کننده امروز : 79
  • باردید دیروز : 122
  • بازدید کننده دیروز : 89
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1856
  • بازدید ماه : 2466
  • بازدید سال : 6223
  • بازدید کلی : 202317
کدهای اختصاصی