در غروبی پاییزی هنگامی که جین و مایکل پشت پنجره به هوهوی باد شرقی گوش میدادند و منتظر بازگشت پدرشان بودند، شبحی را دیدند که شترق به دروازه خانهشان برخورد کرد. شبح زنی بود که با یک دست کلاهش را گرفته بود و با دست دیگر کیفش را ... او مری پاپینز بود. پرستار جدید بچهها.
بازآوری، بازگردانی و بازیافتنظرات این مطلب
تعداد صفحات : 0
اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی