loading...
YourAds Here YourAds Here

بلاگ کتابک

بازدید : 370
6 مهر 1398 زمان : 14:52

کتاب «غافلگیربازی!» داستانی دیگر از فیلی و فیگی است که این‌بار مخاطبِ کودک را هم مانند خودشان غافلگیر می‌کنند. داستان با تماشای بازی سنجابی شروع می‌شود که قصد دارد دوستش را غافلگیر کند. او پشت تخته سنگی پنهان می‌شود و همین که دوستش از راه می‌رسد جلوی او می‌پرد و غافلگیرش می‌کند. سنجاب‌ها از این بازی خوششان می‌آید و می‌روند تا باز همدیگر را غافلگیر کنند.

کتاب «غافلگیربازی!» در همان صفحات نخست بر یکی از خصیصه‌های اصلی رفتار کودکان انگشت می‌گذارد و آن لذت بردن از تکرار است. کودک اگر از انجام کاری لذت ببرد، آن کار را بارهای بار تکرار خواهد کرد. از دیگر ویژگی کودکان تقلید ساده از یکدیگر است. فیلی و فیگی وقتی می‌بینند غافلگیربازی چقدر باعث شادی و هیجان سنجاب‌ها می‌شود، تصمیم می‌گیرند آن‌ها هم آن بازی را امتحان کنند و چون سنجاب‌ها پشت تخته سنگی پنهان شده و همدیگر را غافلگیر کرده بودند آن‌ها هم دنبال سنگ بزرگی برای غافلگیر کردن هم می‌گردند. تصویرها خیلی ساده و در عین حال گویا هستند و به راحتی حس هیجان و خوشحالی فیلی و فیگی را به مخاطب القا می‌کنند.

فیلی و فیگی هر کدام از یک طرف به سمت تخته سنگ می‌روند. تصویرها کاملا بیان‌گر حرکت پنهان و یواشکی آن‌ها هستند.

هر کدام از آن‌ها مدتی در یک سمت تخته سنگ منتظر می‌مانند اما خبری از دیگری نمی‌شود، حتی یواشکی به آن‌طرف تخته سنگ سرک می‌کشند اما چون هر دو همزمان این کار را می‌کنند نمی‌توانند همدیگر را ببینند. کم کم فیلی نگران می‌شود و فکر می‌کند نکند فیگی گم شده و یا از صخره به پایین پرت شده باشد؟ او همان‌طور که منتظر نشسته، مدام به اتفاق‌های بدی فکر می‌کند که ممکن است برای دوستش افتاده باشد. فیلی حتی فکر می‌کند ممکن است یک پرنده گنده فیگی را شکار کرده و یا یک هیولای خیلی خیلی ترسناک قصد خوردنش را داشته باشد.

اما فیگی در آن سوی سنگ فکر می‌کند لابد «فیلی شکمو رفته ناهار بخود.»

فیلی تصمیم می‌گیرد برود و فیگی را نجات بدهد. فیگی هم دلش ناهار می‌خواهد. آن‌ها هم‌زمان از جا بلند می‌شوند و همدیگر را می‌بینند.

در غافلگیربازی فیلی و فیگی که قصد داشتند با بازی و شوخی همدیگر را غافلگیر کنند، واقعا از دست هم غافلگیر می‌شوند و بر خلاف سنجاب‌ها از این بازی اصلا خوششان نمی‌آید و تصمیم می‌گیرند گرگم به هوا بازی کنند.

کتاب «غافلگیربازی!» مانند دیگر کتاب‌های این مجموعه با بیانی طنز آمیز قصد دارد حقایق زندگی را برای کودکان آشکار کند، حقایقی که شاید در آغاز کوچک و بی‌اهمیت به نظر برسند اما در واقع در همه جای زندگی به شکل‌های مختلف با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم، مثل بازی‌هایی که گاه به شکل حقیقی درمی¬آیند و دیگر خنده‌دار و سرگرم‌کننده به نظر نمی‌آیند.

این کتاب نامزده دریافت دو جایزه بوده و برای گروه سنی چهارسال به بالا مناسب است.

گردش در طبیعت (آموزش به روش مونته‌سورری)
بازدید : 420
5 مهر 1398 زمان : 14:35

داستان کتاب «گردش در طبیعت» داستانی است دربارهٔ جستجو و کنجکاوی در طبیعت، داستان دو خواهر که همراه والدین خود به طبیعت می‌روند و کشف‌های جالبی می‌کنند.

لیو و امی خواهر هستند. آن‌ها یک روز همراه والدین خود برای گردش در طبیعت به خارج شهر می‌روند. آن‌ها به سمت جنگل می‌روند اما به آن نمی‌رسند، چون آن‌قدر کشف‌های جالبی در طبیعت در همان ابتدای مسیر می‌کنند که ترجیح می‌دهند به جای با عجله پیمودن مسیر سرعتشان را کم کنند و فرصت بیشتری برای کنجکاوی داشته باشند. آن‌ها وقتی به خانه بر می‌گردند یک میز مشاهدهٔ طبیعت درست می‌کنند.

نویسنده بر اساس آموزه‌های روش مونته‌سوری در انتهای کتاب به کودکان پیشنهاد داده است با یک ساک کوچک به گردش در طبیعت بروند و وقتی به خانه برگشتند یک میز مشاهدهٔ طبیعت در خانه درست کنند. نویسنده در این قسمت به مراقبت‌های برداشت نمونه از طبیعت اشاره نکرده است. مواردی مانند: برداشتن بخش‌هایی از گیاه که مرده‌اند و افتاده‌اند نه بخش‌های سبز گیاهان، آسیب نرساندن به جانوران، عکاسی از نمونه‌های زنده به‌جای برداشت آن‌ها و غیره.

«او هرمان» عکاسی است که تخصص خود را در زمینهٔ مونته‌سوری گرفته است. او مدیر مجموعه‌ای است که به ترویج مونته‌سوری می‌پردازد. هرمان بیش از ۲۰ کتاب در زمینهٔ روش آموزشی مونته‌سوری دارد، از جمله داستان‌های کوتاهی مانند «پرندهٔ مجروح» که با الهام از این شیوهٔ آموزشی نوشته است.

کتاب «گردش در طبیعت» یکی از داستان‌های کوتاه مجموعهٔ «آموزش به روش مونته‌سوری» است. کتاب «پرندهٔ مجروح» یکی دیگر از داستان‌های کوتاه این مجموعه است.

کتاب «گردش در طبیعت» برای بلندخوانی مناسب است.

کاربردها و فعالیت ها

۱. گفتگو کنید.

پس از بلندخوانی کتاب با سوالاتی مانند زیر یک گفتگو شکل دهید.

لیو و امی در گردش خانوادگی‌شان در طبیعت به چه چیزهای جالبی برخوردند؟

پدر و مادر لیو و امی برای چه عجله داشتند؟ چرا خواهرها عجله نداشتند؟

اگر شما به گردش در طبیعت بروید ترجیح می‌دهید مانند لیو و امی آرام بروید و در طبیعت کنجکاوی کنید یا با عجله بروید و به مقصد برسید؟

آیا تابه‌حال به گردش در طبیعت رفته‌اید؟ چه چیزهای جالبی در مسیر دیده‌اید؟

آیا کلکسیون طبیعی، مثلا کلکسیون سنگ، دارید؟ این سنگ‌ها را از کجا جمع کرده‌اید؟

در گردش در طبیعت، اگر بخواهید چیزهایی با خودتان بردارید و به خانه بیاورید، هر چیزی که نظرتان را جلب کرد بر می‌دارید؟ در انتخاب به چه نکاتی توجه می‌کنید؟

۲. میز مشاهدهٔ طبیعت بسازید.

همراه کودکان به گردش در طبیعت بروید و با رعایت نکات حفظ طبیعت، نمونه‌هایی جمع‌آوری کنید و بیاورید تا با آن‌ها یک میز مشاهدهٔ طبیعت بسازید.

از حشرات و جانوران دیگر و گل‌ها عکاسی کنید و عکس آن‌ها را روی میز بچسبانید.

خورشید را برایم قورت می‌دهی؟ (قورتش بده)
بازدید : 317
4 مهر 1398 زمان : 12:46

کتاب «خوش‌حال شدی؟» از سری داستان‌های فیلی و فیگی است که به زیبایی و با بیانی طنزآمیز به اهمیت دوستی پرداخته است.

کتاب «خوش‌حال شدی؟» با تصویر افسرده و تنهای فیلی شروع می‌شود که سرش را پایین انداخته و ناله می‌کند. فیگی از گوشه صفحه بعد سرک می‌شد و دوست غمگینش را می‌بیند.

در صفحه بعد تصویر فیلی که در برابر تصویر فیگی کوچک‌تر است به گوشه صفحه منتقل شده است و روبه رویش تصویر بزرگ‌تری از فیگی به نمایش درآمده که از خودش می‌پرسد: «چرا دوستم ناراحت شده؟» این نحوه تصویرپردازی و بزرگ‌تر بودن تصویر فیگی بیان‌گر نقش مهم‌تر و کاربردی‌تر او در روند ادامه داستان است. فیگی می‌داند فیلی از چه چیزهایی خوشش می‌آید و تصمیم می‌گیرد هر طور که هست دوستش را خوش‌حال کند.

او خود را به شکل سوارکار در می‌آورد و جلوی فیلی ظاهر می‌شود. فیلی ابتدا خوش‌حال می‌شود اما خیلی زود دوباره غم به سراغش می‌آید. فیلی اما نا امید نمی‌شود و این‌بار خود را به شکل یک دلقک در می‌آورد و برای فیلی نمایش می‌دهد؛ اما باز هم خوشحالی فیلی دیری نمی‌پاید. حتی ربات شدن فیگی هم خیلی نمی‌تواند حال و هوای فیلی را عوض کند. فیلی از غصه نقش بر زمین می‌شود و فیگی باز هم به گوشه صفحه پناه می‌برد و از آن‌جا به فیلی نگاه می‌کند و احتمالا فکر می‌کند که دیگر چه کاری برای خوش‌حال کردن دوستش می‌تواند انجام بدهد.

وقتی فیلی فیگی را می‌بیند از خوشحالی به هوا می‌پرد و می‌گوید: «حالا دیگر ناراحت نیستم. خوش‌حال خوش‌حالم.» از این به بعد در تصویرها شاهد بزرگ‌تر بودن فیلی در برابر فیگی هستیم و همین نشان می‌دهد که ورق برگشته و از این‌جای داستان نقش اصلی برعهده فیلی است.

کتاب «خوش‌حال شدی؟» در واقع با بیانی ملموس می‌خواهد علت اصلی خوشحالی را که در واقع چیزی جز دوستی نیست، به کودک نشان بدهد. از این‌جای داستان به بعد نوبت فیلی است که بگوید چرا از دیدن سوارکار، دلقک و ربات خوش‌حال نشده بود. فیلی در واقع ناراحت بوده چون نمی‌توانسه سوارکار، دلقک و ربات را در کنار بهترین دوستش ببیند. او همه آن‌چیزها را دوست داشته اما نمی‌توانسته از دیدن آن‌ها خوش‌حال باشد وقتی که بهترین دوستش نبوده تا دو تایی آن‌ها را ببینند.

کتاب «خوش‌حال شدی؟» در این‌جا تمام نمی‌شود. فیلی و فیگی تا کاری نکنند که مخاطب هم از خوشحالی لبخند بزند داستان را به پایان نخواهند رساند. در صفحه آخر آن دو کنار هم می‌نشینند و فیلی با گونه‌هایی که از خجالت سرخ شده می‌گوید: «من همیشه به دوست‌هایم احتیاج دارم.» و فیگی با لبخند اضافه می‌کند: «تو به یک عینک جدید احتیاج داری.» این جمله فیگی در واقع خیال خواننده کودک را راحت می‌کند و به پرسش او پاسخ می‌دهد که چرا فیلی متوجه نشده بود سوارکار، دلقک و ربات هم کسی نبودند جز فیگی.

خورشید را برایم قورت می‌دهی؟ (قورتش بده)
بازدید : 330
28 شهريور 1398 زمان : 10:55

کتاب «برای هر چیز آماده‌ام» داستان دو دوست است یکی‌خشو بین و دیگری بدبین.

یک روز روشن آفتابی خانم اردکه سبد پیک‌نیک‌اش را برداشت و به خانه راکن رفت. از راکن پرسید: برای گردش آماده‌ای؟ راکن گفت: اِ… خب! نظرم عوض شد من نمیام! خانم اردک پرسید: چرا نمیای؟

راکن جواب داد: راستش فکر کردم اگر زنبورهای خطرناک به ما حمله کنند چه اتفاقی می‌افتد؟ دنبال‌مان کنند و بیفتیم توی رودخانه؟ اگر توفان ترسناکی شروع شود چطور زنده بمانیم؟ اگر به غاری پناه ببریم و پیش از ما یک اژدهای وحشتناک آنجا باشد چی؟ هر دو جیغ‌زنان رفتند زیر پتو و راکن گفت این اتفاق‌ها می‌توانند بیفتند و گردش‌ها خطرناکند. خانم اردکه کمی فکر کرد و گفت راست می‌گویی راکن اما اگر به جای زنبورهای خطرناک چند پروانه زیبا ببینیم چی؟ آب بازی کنیم و بادبادک هوا کنیم و با یک اژدهای کوچک بانمک روبه‌رو بشویم چه؟ راکن حسابی ذوق کرد پس منتظر چی هستی بزن بریم! اما قبلش صبر کن حاضر شوم. راکن رفت و زمان طولانی بعد با سروریخت جالبی برگشت، تا چشم خانم اردکه به او افتاد زد زیر خنده …

مفاهیم کلیدی در کتاب «برای هر چیز آماده‌ام»

گردش لذت/خطر جهان بیرون آسیب/تفریح امن/ ناامن خود مراقبتی /دگر مراقبتی خوش بینی/بدبینی/واقع بینی احتیاط مشارکت ناشناخته‌ها هزینه/ فایده

تکنیک‌های کاربردی در کتاب «برای هر چیز آماده‌ام»

لذت‌جویی لذت‌سازی پیش‌بینی جهان‌گشایی تجهیز شدن ماجراجویی اکتشاف جرات‌ورزی

اردکی که دو زیست آبی و خشکی را تجربه می‌کند از راکن می‌خواهد با هم به پیک‌نیک بروند اما راکن نگران خطرهای پیش‌بینی نشده است. اردک از زیبایی‌های گشت‌وگذار در جهان می‌گوید و راکن از خطرهای همواره ممکن در مسیر. اردک لذت‌ها را بر می‌شمارد و راکن خطرها و آسیب‌ها را. اما نگرانی‌های راکن باعث نمی‌شود تن به گردش ندهد و زیر پتو بخزد. او کاملا مجهز و با سازو کار احتیاطی به جهان بیرون پا می‌گذارد.

جهان به افراد خوش‌بین نیاز دارد تا هواپیمای پرنده در دل آسمان را بسازند، ریسک کنند و مرزهای وجودی را بگشایند و به افراد بدبین نیاز دارد تا چتر نجات بسازند، مراقبت و پیش‌بینی خطرها و دیدن نادیده‌ها را انجام دهند.

در این قصه دو قهرمان داریم با جهانی که باید کشف شود. نمی‌توان هیچ کدام را ارزش‌گذاری کرد. اینکه کدام مفیدتر و خوش‌سفرترند. اما می‌توان تغییر نگاه از ابتدا تا انتهای کتاب را در مخاطب دید. حس احترامی که برای خودمراقبتی و حواس جمع راکون ایجاد می‌شود.

با یک قصه تعادلی بدون مذمت عاقبت‌اندیشی و کندی در ریسک روبه‌رو هستیم. بدون هیچ شعاری همراه می‌شویم در فرآیندی برای درک تعادل جهان. و به جان کشیدن شیره لذت‌بخش زندگی. لذت‌ها ساختنی‌اند اما حتما به فکر و ابزار نیازمندند.

رزی گودنس دخترک مهندس
بازدید : 412
22 شهريور 1398 زمان : 14:9

کتاب «جرات داشته باش» به زبانی ساده سعی بر این دارد تا مفاهیم رضایت از خود و تلاش برای یادگیری کارهای تازه را با روش بازی به مخاطب کودک منتقل کند.

تمرکز کتاب بیشتر بر روی «بله» و «نه» گفتن است. در واقع تقویت اعتماد به نفس و استقلال شخصیت و به طبع آن جرات‌مندی برای انجام کارهای تازه از اهداف آموزشی این کتاب است.

انتخاب فعالیت‌ها و بازی‌ها در انتهای کتاب «جرات داشته باش» را تبدیل به کتابی کاربردی برای کار با کودک کرده است و والدین و مربیان می‌توانند از این فعالیت‌ها در کار با کودک بهره ببرند. جرات داشتن بر شکل‌گیری همه ویژگی‌های یک فرد اثر می‌گذارد و به او کمک می‌کند تا انتخاب‌های عاقلانه‌ای بکند و از عهده چالش‌ها برآید. خواندن این کتاب ساده به کودکان کمک می‌کند تا مهارت‌های لازم برای داشتن شهامت و اعتماد به‌نفس را بیاموزند.

آن‌ها یاد می‌گیرند کاری را که به نظرشان درست است انجام دهند و شجاع باشند، حتی اگر آن کار برایشان سخت باشد.

دستگاه‌های فوق العاده مادربزرگ آماچی
بازدید : 256
18 شهريور 1398 زمان : 10:44

کتاب «چراغ‌قوه» کتابی ماجراجویانه است، که کودک را به غلبه بر ترس خود به تاریکی و جست‌وجو در دل شب تشویق می‌کند.

کتاب با این جملات آغاز می‌شود:

«خوب گوش کن!

بیرون چادر صداهایی می‌آید!

همه جا تاریک است!

هیچ چیزی نمی‌بینی

شاید کمی ترسناک باشد.

اما...

بیرون چادر دنیای بزرگی پر از زیبایی و شگفتی است.

تنها با یک چراغ می‌توانی این زیبایی‌ها را ببینی و کشف کنی.»

کتاب «چراغ‌قوه» یک کتاب تصویری بدون متن است که با تصاویر، داستانی زیبا و ماجراجویانه برای کودک روایت می‌کند. داستان کودکی که در دل طبیعت چادر زده است و شب که فرا می‌رسد تاریکی و صداهای شب او را می‌ترساند. اما او چراغ قوه‌ای به دست می‌گیرد و پا به دل تاریکی می‌گذارد و در نور چراغش دنیای زندگی شبانه در جنگل را کشف می‌کند. کتاب‌های بدون متن، روایت داستات را به عهده خواننده می‌گذارند و جزییات تصاویر زمینه‌ای را فراهم می‌کند که کودک در هر بار ورق زدن کتاب داستانی تازه تعریف کند.

کتاب «چراغ قوه» جایزه راگازای بولونیا را در سال ۲۰۱۵ دریافت کرده است.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «چراغ‌قوه»

«لیزی بوید» نویسنده و تصویرگر پر کار کتاب‌های کودکان است. او علاوه بر کتاب، کارت پستال، دفترچه، نشان کتاب و محصولات کاغذی دیگر را نیز طراحی و تولید می‌کند.

کاربردها و فعالیت ها

گفتگو کنید!

پس از خواندن کتاب با پرسش سوالاتی مانند موارد زیر از کودکان گفتگویی جالب شکل دهید:

چرا پسرک شب را در چادر می‌گذراند؟ شما تابه‌حال به سفر در دل طبیعت رفته‌اید و چادر زده‌اید؟ آیا تابه‌حال شب در چادر خوابیده‌اید؟

شب برای پسرک ترسناک بود؟ به نظر شما شب ترسناک است؟ به نظر شما چرا شب ترسناک است؟

پسرک به جای ماندن در چادر چه کار کرد؟ برای این‌که ببیند، از چه وسیله‌ای کمک گرفت؟ چه چیزهایی در دل شب جنگل دید؟

شب‌ها همهٔ جانورانی که در جنگل زندگی می‌کنند مثل اکثر ما انسان‌ها خواب هستند؟ کدام جانوران شب‌ها بیدار هستند؟ چرا شب‌ها به جای روزها بیدار هستند؟ در شب‌ها چه کارهایی انجام می‌دهند؟

پوستر بسازید!

همراه کودکان دربارهٔ جانوران شب فعال پژوهش کنید و پوستری دربارهٔ آن‌ها بسازید.

اردوی شبانه بروید!

به دل طبیعت بروید و چادر بزنید. پس از تاریک شدن هوا با تجهیزات لازم و رعایت نکات ایمنی به یک پیاده‌روی شبانه بروید. به صداهای اطرافتان گوش دهید و به شکل پدیده‌های اطرافتان دقت کنید. دربارهٔ تفاوت حس و تجربه‌تان در روز و شب گفتگو کنید.

نقاشی کنید!

تصاویری مشابه تصاویر کتاب خلق کنید. صفحهٔ کاغذ را با با رنگ‌های مختلف پاستل یا مداد رنگی رنگارنگ کنید. سپس با پاستل مشکی روغنی روی آن را کاملا سیاه کنید. حالا با یک جسم نوک تیز پاستل سیاه را بتراشید و نقاشی دلخواهتان را بکشید.

کره‌ی بادام زمینی و ژلی
بازدید : 285
18 شهريور 1398 زمان : 10:35

در کتاب «خرگوش گوش داد!» پسر کوچکی به نام تیلور شروع به ساخت یک‌چیز جدید می‌کند.

اما بعد از تمام شدن کارش زمانی که بسیار خوشحال است اتفاق بدی می‌افتد، تعدادی پرنده، سازه مخصوص او را خراب می‌کنند. همه‌چیز زیرورو می‌شود و تیلور غمگین در گوشه‌ای کز می‌کند. دوستانش یکی پس از دیگری پیش تیلور می‌آیند و می‌خواهند او را از ناراحتی در بیاورند، هر کدام پیشنهادهایی که به ذهنشان می‌رسد به تیلور می‌دهند اما هیچ یک از پیشنهادهای آن‌ها به تیلور کمک نمی‌کند. تا اینکه خرگوش می‌آید اما هیج پیشنهادی نمی‌دهد فقط ساکت و آرام کنار او می‌نشیند. تا اینکه تیلور به حرف می‌آید و از خرگوش می‌خواهد که پیشش بماند و خرگوش گوش می‌دهد. خرگوش به تمام حرف‌ها و ناراحتی‌های تیلور گوش می‌دهد و سرانجام تیلور دوباره تصمیم می‌گیرد از نو بسازد.

کتاب «خرگوش گوش داد!» کتاب تصویری است. تصاویر نیز به خوبی داستان را روایت می‌کند. نشان دادن حالت‌ها و احساسات در چهره‌پردازی شخصیت‌های داستان از نقاط قدرت شخصیت‌پردازی است. مانند: چهره خوشحال، کنجکاو، متمرکز، مغرور، وحشت‌زده، غمگین، متعجب، بسیار غمگین تیلور، که به خوبی این احساسات را در تصویر به مخاطب نشان می‌دهد.

کتاب «خرگوش گوش داد!» جزو کتاب‌های مفهومی است که مفاهیم قابل‌تاملی را حتی برای بزرگسالان مطرح می‌کند. مفاهیمی چون امید به ادامه زندگی، سازندگی، شکست، ناامیدی، هم دردی. نکته دیگری که در این کتاب قابل‌تامل است نگاه روانشناسانه است که در دل داستان وجود دارد که به خوبی در راه‌حل‌هایی که دوستان تیلور پیشنهاد می‌دهند وجود دارد و مخاطب را به فکر فرو می‌برد.

کره‌ی بادام زمینی و ژلی
بازدید : 433
17 شهريور 1398 زمان : 10:27

ناروال کتاب «کره‌ی بادام زمینی و ژلی» تا حالا کره بادوم زمینی نخورده است. وقتی ژلی را با یک بیسکویت کره بادوم زمینی می‌بینید فکر می‌کند آن هم وافل است.

ژلی می‌فهمد ناروال غیر از وافل هیچ چیز دیگری نخورده است نه ماکارونی و پیتزا نه پوره سیب‌زمینی نه کیک و پنیر و کلوچه و مارشمالو. حتی ناروال حاضر نیست بیسکویت را امتحان کند اما وقتی بالاخره با اصرار ژلی یک گاز به آن می‌زند دیگر نمی‌تواند از بیسکویت دست بکشد و دیگر فقط کره بادام زمینی می‌خورد. کره‌های بادام زمینی همه دریاها و ناروال کوچولو و کوچولوتر می‌شود. حالا چاره‌اش چیست؟ شاید خوردن دوباره وافل. و این‌بار ناروال غول‌پیکر می‌شود و ژلی هی باید برای‌اش وافل بیاورد تا رکورد بزند!

کتاب سوم مجموعه «ناروال و ژلی» از تجربه چیزهای جدید می‌گوید از حقایق خوشمزه‌ای که فقط در این کتاب می‌توانید از آبزیان دریا بخوانید و ببینید. با خواندن کتاب هم شیفته بیسکویت و کره بادام زمینی می‌شوید و هم وافل اما نباید در خوردن هیچ‌کدام‌شان زیاده‌روی کنید. کتاب این را به خوبی بازنمایی می‌کند. تجربه خوب است اما بااحتیاط!

از مجموعه «ناروال و ژلی» دو کتاب دیگر هم به فارسی منتشر شده است: «ناروال تک شاخ دریا» و «ناروال قهرمان و ژلی فلفلی»

بن کلانتون می‌گوید هنگام نوشتن این چهل و یکی ساندویج کره و مربا خورده است. برای کسی که کارش ساختن کتاب است، عجیب نیست چون ناروال کتاب‌اش هم زیاد می‌خورد!

ناروال قهرمان و ژلی فلفلی
بازدید : 313
16 شهريور 1398 زمان : 10:9

کتاب «نامه‌های سانی» داستان میرکت جوانی است که از سبک زندگی و محل زندگی‌اش ناراضی است و دلش تغییر می‌خواهد. به همین خاطر به سفری دور و دراز می‌رود زندگی‌های مختلف و اقلیم‌های متنوعی را تجربه می‌کند و وقتی به خانه و پیش خانواده‌اش بر می‌گردد آن را مورد پسندش می‌یابد و با رضایت خاطر به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.

سانی یک میرکت (خدنگ دم عصایی) است که با خانواده‌ی پر جمعیتش در صحرای کالاهاری داغ و سوزان زندگی می‌کند. شعار خانواده‌ی پر جمعیتش این است: با هم بمانیم، در امان بمانیم! آن‌ها همه کارهایشان را با هم انجام می‌دهند: بازی کردن، غذا خوردن، یاد گرفتن و خوابیدن. سانی به نظرش خانه‌شان زیر آسمان آبی، زیادی گرم است و خانواده‌شان زیادی به هم نزدیک هستند. پس تصمیم می‌گیرد برود و یک خانه معرکه در جایی دیگر پیدا کند. او دور دنیا سفر می‌کند پیش انواع دیگر خدنگ‌ها در دنیا می‌رود و مدتی می‌ماند. خدنگ‌هایی که با آن‌که شباهت‌هایی با سانی و خانواده‌اش دارند، اما در نوع لانه یا غذایشان یا آداب زندگیشان با آن‌ها متفاوت هستند و به همین خاطر سانی بعد از مدتی از آن‌جا ماند خسته می‌شود و پیش خانواده‌ی بعدی خدنگ‌ها می‌رود. تا این‌که در آخر دوباره به صحرای کالاهاری و خانواده‌ خودش بر می‌گردد و با رضایت کامل می‌گوید: با هم بمانیم، در امان بمانیم!

کودکان در خلال همراه شدن با داستان سفر سانی با انواع خدنگ‌ها در سراسر دنیا نیز آشنا می‌شوند. خدنگ‌هایی مانند: خدنگ کوتوله، خدنگ راه راه، خدنگ خاکستری هندی، خدنگ لیبریا، خدنگ پهن نواری مالاگاسی و خدنگ مرداب.

کتاب «نامه‌های سانی» یک کتاب تصویری است. نویسنده و تصویرگر کتاب داستانی دلنشین و طنزآلود که حقایق علمی در میان آن تنیده شده است را با تصاویری زیبا روایت کرده است. کارت پستال‌هایی که در کتاب گذاشته است و در واقع نامه‌های سانی به خانواده‌اش در طول سفرش هستند، خواندن کتاب را برای کودکان لذت‌بخش‌تر می‌کند.

«امیلی گرویت» نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان و اهل انگلستان است. گرویت تاکنون بیش از ۲۰ کتاب برای کودکان منتشر کرده است و ۲ بار مدال «کیت گرین وی» برای بهترین کتاب‌های تصویری را برده است.

ناروال قهرمان و ژلی فلفلی
بازدید : 421
16 شهريور 1398 زمان : 9:58

ناروال کتاب «ناروال قهرمان و ژلی فلفلی» این‌بار به سرش زده که یک فوق قهرمان بشود. اما ژلی به او می‌گوید برای فوق قهرمان شدن خیلی چیزها لازم است، مثلا لباس فوق قهرمانی.

ناروال هم سریع یک شنل به خودش می‌بندد. حالا یک اسم می‌خواهد و یک هویت مخفی! ناروال این را هم انجام می‌دهد و هویت مخفی ناروال قهرمان می‌شود کلارک پارکر میلیاردر ثروتمند عجیب و غریب! ناروال انگار قرار نیست از قهرمان شدن کوتاه بیاید! پس ژلی به او می‌گوید حالا نوبت انتخاب دستیار است. کی بهتر از خود ژلی؟ اما اسم‌اش؟ آهان ژلی فلفلی! اما یک چیز مانده. ناروال نیروی فوق العاده ندارد. مثلا نمی‌تواند نامرئی بشود یا پرواز کند و از دهان‌اش آتش بیرون بزند یا زور بازوی فوق العاده هم ندارد. در این بخش کتاب ما درباره‌ی جانداران دریایی واقعی با توانایی‌های فوق معرکه‌ی واقعی می‌خوانیم و دوباره باز می‌گردیم به ناروال و داستان‌های‌اش. اما ناروال برای پیدا کردن نیروی فوق‌ العاده چه می‌کند؟ چه کسی نیروی فوق‌العاده دارد؟

کتاب دوم مجموعه‌ «ناروال و ژلی» چندین داستان را در یک کتاب بازگو می‌کند همه هم با قهرمان شدن ناروال آغاز شده و ادامه یافته است. پایان کتاب می‌بینیم که نیروی فوق‌العاده ناروال این است که می‌تواند نیروهای دیگران را پیدا کند و او این فوق‌العاده بودن را همه جا پخش می‌کند و همه قهرمان می‌شوند.

در کتاب «ناروال قهرمان و ژلی فلفلی» هر کسی می‌تواند همراه ناروال قهرمان باشد. فقط باید بداند چه نیرویی دارد. تصویرها در همراهی واژه‌های کتاب، دنیای عجیب و باورنکردنی و بسیار بامزه از نهنگ شاخ‌داری را روایت می‌کند که همه چیز را امتحان می‌کند، نمی‌ترسد، دیگران را دوست دارد و همه را به آروزی‌شان می‌رساند. ناروال قهرمان، قهرمان دوست‌ها است و دوستی‌ها.

از مجموعه‌ «ناروال و ژلی» دو کتاب دیگر هم به فارسی منتشر شده است: «ناروال تک شاخ دریا» و «کره‌ی بادام زمینی و ژلی»

درباره نویسنده کتاب «ناروال قهرمان و ژلی فلفلی»

بن کلانتون خودش را در انتهای کتاب این‌گونه معرفی کرده است: «بن کلانتون که کلانتونز هم صدایش می‌کنند از حلزون تند و تیزتر است و از مورچه قوی‌تر. او می‌تواند داستان‌های خل و چلی، مثل همین کتابی که در دست دارید و یا مثل کتاب «ناروال تک شاخ دریا» بنویسد که برنده‌ی جایزه‌ی آیزنز هم شده است.»

ولفی و فلای: گروه در حال فرار

تعداد صفحات : 32

اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 18
  • بازدید کننده امروز : 14
  • باردید دیروز : 127
  • بازدید کننده دیروز : 112
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 213
  • بازدید ماه : 3110
  • بازدید سال : 3110
  • بازدید کلی : 199204
  • کدهای اختصاصی