بلاگ کتابک

بازدید :757
چهارشنبه 11 دی 1398زمان :12:52
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «مصیبتی به نام دود» یک کتاب فانتزی است که در قالب داستان فانتزی و طنز، به برخی اثرات خشکسالی و مشکل آلودگی هوا می‌پردازد.

داستان کتاب بر اساس ماجراهای میان دو گروه «کله کفگیری‌ها» و «چشماغی‌ها» شکل می‌گیرد. پشت جلد کتاب در توصیف این دو گروه آمده است:

«کله‌کفگیری‌ها و چشماغی‌ها توی همه‌چیز باهم رقابت می‌کنند. مثلا اگر یک چشماغی ببیند که همسایه‌ی کله کفگیری‌اش بچه‌اش را گرفته زیر کتک، برای این‌که کم نیاورد، بچه‌اش را می‌گیرد زیر شلاق. اگر طایفه‌ی کله‌کفگیری‌ها ببینند که گاری چشماغی‌ها پرت شده ته دره و همه جا دارند در موردش صحبت می‌کنند آن‌ها برمی‌دارند یک کامیون هول می‌دهند ته دره.

یعنی طوری که توی دره‌ها و چاله‌چوله‌ها از سه‌چرخه‌ی بچه‌گانه‌ی له شده پیدا می شود تا بویینگ ۷۴۷ سقوط کرده، آن‌ هم فقطبه قصد کور شدن چشم آن طرفی‌ها.»

کله‌کفگیری‌ها و چشماغی‌ها که به شدت درگیر تبعات بحران آب هستند، صنعت اجدادی‌شان یعنی آفتابه‌سازی به‌خطر می‌افتد. تمام سرزمین‌شان نیز مورد هجوم حشرات موذی قرار می‌گیرد. استفاده‌ی بیش از حد از حشره‌کش‌ها و سوزاندن زباله‌های آفتابه‌های یک بار مصرف، آن‌ها را با بحران جدیدی مواجه می‌کند، بحران آلودگی هوا.

کتاب «مصیبتی به نام دود» سومین کتاب از مجوعه کتاب چهار جلدی «دستورالعمل گیج بازی» است. کتاب‌های دیگر این مجموعه، «به کیلکاها رحم کنید»، «آبی بسازیم آبستان» و «شهری که دیگر شهر نبود» نام دارند. نویسنده در هر کتاب یکی از مشکلات محیط‌زیستی را دستمایه داستان فانتزی و طنز قرار داده است.

«زهرا شاهی» در توصیف مجموعه کتاب خود گفته است:

«داستان در یک شهر ساحلی اتفاق می‌افتد. دو طایفه در این شهر زندگی می‌کنند به نام چشماغی‌ها و کله-‌کفگیری‌ها که به شدت باهم رقابت دارند و سر همین رقابت در طول داستان منابع طبیعی، محیط زیست و در نهایت کل شهر را نابود می‌کنند. وجه مشترک این دو طایفه، علاوه بر کسب و کارشان (کارخانه کنسروسازی و صادرات آفتابه)، حماقت است که باعث نابودی همه چیز می شود. نکته قابل توجه آنکه چشماغی‌ها و کله‌کفگیری‌ها از روی عمد به محیط زیست آسیب نمی‌زنند. آن‌ها زندگیِ عادی خودشان را روی روال پیش می‌برند، منتها چون سبک زندگی‌شان اشتباه است، ناخودآگاه باعث نابودی محیط زیست می‌شوند. اتفاقی که در مورد خیلی از ماها هم ممکن است رخ بدهد. ما نیز به دلیل ناآگاهی و بدون این‌که بخواهیم گاهی باعث تخریب محیط زیست می‌شویم. که آموزش این مسایل به کودکان ونوجوانان ضروری به نظر می‌رسد.»

تصویرگری «محسن محمد میرزایی» در مجموعه کتاب «دستورالعمل گیج بازی» در دومین دوره‌ی جایزه‌ی سپیدار مورد تقدیر قرار گرفته است. «جایزه‌ی سپیدار» جایزه‌ای است که به آثار ادبی محیط‌زیستی برای کودکان و نوجوانان تعلق می‌گیرد و برگزار کننده‌ی آن شرکت انتشارات فنی ایران است.



مشاهده پست مشابه : ساختن فوق العاده است
بازدید :342
چهارشنبه 11 دی 1398زمان :12:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «ساختن فوق‌العاده است» کتابی تصویری و جذاب است درباره‌ یک دختر و بهترین دوستش در دنیا که یک گربه است. دختر یک ایده‌ شگفت‌انگیز دارد، او می‌خواهد چیزی فوق‌العاده بسازد. دختر می‌داند فوق‌العاده‌ترین چیز چه شکلی است و چگونه کار می‌کند، پس تنها کاری که لازم است بکند ساختن‌ آن است.

او همیشه به راحتی چیزهای جدید می‌سازد، با این حال ساختن فوق‌العاده‌ترین چیز به این آسانی‌ها هم نیست. بارها شکست می‌خورد و در نهایت احساس ناامیدی می‌کند، تا این‌که گربه‌اش از او می‌خواهد استراحت کند و با هم به پیاده‌روی بروند. سپس اتفاق‌هایی می‌افتد که دختر خوش‌حال می‌شود و با اشتیاقی شدید برمی‌گردد. او این بار می‌داند که فوق‌العاده‌ترین چیز را چگونه بسازد.

کتاب «ساختن فوق‌العاده است» نشان می‌دهد کودکان همیشه درحال ایده‌پردازی‌اند و فکرهای جدید به ذهن‌شان می‌آید. بعضی از این فکرها می‌تواند عملی شوند اما ممکن است کودک از ترس واکنش‌های ناخوشایند بزرگترها یا ترس از اشتباه و خراب کردن، از عملی کردن فکرش صرف‌نظر کند. در این کتاب دختر بی‌توجه به دنیای اطرافش و حرف‌های بزرگترها شروع به ساختن می‌کند و مصمم است ایده‌ ساختن یک چیز فوق‌العاده را عملی کند. یکی از نقاط قوت داستان حضور دوست گربه‌ دختر است که همه جا همراهش است و تنهایش نمی‌گذارد و به نوعی تشویقش می‌کند. حتی می‌بینیم در جایی که دختر از ساخته‌های اشتباهش خسته و ناامید شده ‌است، گربه از او می‌خواهد با هم به پیاده‌روی بروند سپس دختر متوجه می‌شود ساخته‌هایش چندان هم اشتباه نبوده ‌است چون بزرگترها و اطرافیانش درحال استفاده از اختراعاتش هستند. بعد از گشت و گذار و دیدن این صحنه‌ها دختر، خوش‌حال و امیدوار، دوباره تلاش می‌کند و می‌بینیم فوق‌العاده‌ترین چیزی که می‌سازد در واقع وسیله‌ای است برای استفاده‌ دوست خوبش گربه. شخصیت دختر این داستان نامی ندارد و هویت مشخصی برایش در نظر گرفته نشده که نشان می‌دهد هر کودکی، چه دختر و چه پسر، می‌تواند در موقعیتی مشابه با آن‌چه در کتاب رخ داده است، قرار بگیرد.

کتاب تصویری «ساختن فوق‌العاده است» در سراسر جهان فروش زیادی داشته است.

درباره‌ نویسنده و تصویرگر کتاب «ساختن فوق‌العاده است»

خالق کتاب «ساختن فوق‌العاده است» اشلی اسپایرز نویسنده و تصویرگر کانادایی است. او ساکن بریتیش‌کلمبیا است. اسپایزر ابتدا کار خود را با انیمیشن و عکاسی آغاز کرد اما بعد از آن وارد دنیای تصویرگری شد و دیگر رهایش نکرد. او علاقه‌ زیادی به حیوان‌ها دارد و از چند سگ و گربه‌ خانگی نگه‌داری می‌کند. اسپایرز بارها نامزد دریافت جایزه‌های مختلف شده که شش مورد آن مربوط به همین کتاب است.



مشاهده پست مشابه : چه کار می کنی با یک فکر نو؟
بازدید :319
چهارشنبه 11 دی 1398زمان :12:09
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «چه کار می‌کنی با یک فکر نو؟» داستانی لطیف و لذت‌بخش است درباره‌ی کودکی که با فکر تازه‌ای روبه‌رو می‌شود. او مانند بسیاری دیگراز کودکان نمی‌داند که با یک فکر نو چه کند، پس می‌ترسد و رهایش می‌کند، با این حال فکر جدید او را رها نمی‌کند.

کودک نگران می‌شود و فکرش را پنهان می‌کند اما متوجه می‌شود که این فکر تازه به او آرامش می‌دهد و شادش می‌کند. بنابراین تصمیم می‌گیرد به آن توجه کند چراکه این فکر نو به مرور بزرگ‌تر می‌شود و رسیدگی می‌خواهد. کم‌کم اتفاقات تازه‌ای رخ می‌دهد و کودک متوجه می‌شود که نمی‌تواند زندگی را بدون آن، بدون فکر نو، تصور کند.

کتاب «چه کار می‌کنی با یک فکر نو؟» به یکی از کنجکاوی‌های مهم کودک پاسخ می‌دهد و آن چگونگی مواجه با ایده‌های جدید و ناگهانی است. این کتاب کمک می‌کند تا شک درونی کودک به یقین تبدیل بشود. این موضوع نیازمند طی کردن مراحلی خلاقانه است و طی شدن این مراحل در زندگی توجه، تعهد، تلاش و پشتکار می‌خواهد.

تصویرهای کتاب به نوعی الهام‌بخش و تعیین‌کننده‌ی مسیر داستان است و اگر تصاویر حذف شود لمس داستان و دریافت پیام کتاب مشکل به نظر می‌آید.

تصویرگری کتاب «چه کار می‌کنی با یک فکر نو؟» را مِی بسوم انجام داده است.

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب «چه کار می‌کنی با یک فکر نو؟»

کوبی یامادا نخستین بار با نوشتن این کتاب نویسندگی را آغاز کرد و در ادامه‌ی آن کتاب‌های «چه کار می‌کنی با یک مساله؟» و «چه کار می‌کنی با یک فرصت جدید؟» را نوشت که کتاب آخر تاکنون به فارسی ترجمه نشده‌ است.

یامادا برای کتاب «چه کار می‌کنی با یک فکر نو؟» برنده‌ی جایزه‌ی کتاب‌های تصویری ناشران مستقل را در بخش کتاب‌های مناسب برای همه‌ی سن‌ها در سال ۲۰۱۴ شده است. در سال ۲۰۱۸ هم برای کتاب آخر سه‌گانه (تریلوژی)اش یعنی «چه کار می‌کنی با یک فرصت جدید؟» برنده‌ی همین جایزه شد.



مشاهده پست مشابه : من اَچونه‌ام! در رو باز کنید
بازدید :425
چهارشنبه 11 دی 1398زمان :11:53
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «من اَچونه‌ام! در رو باز کنید» مجموعه‌ای است از هجده داستان کوتاه که عنوان کتاب برگرفته از نام یکی از این داستان‌ها است. قهرمان‌های این داستان‌ها کودکانی‌اند با رفتارهایی عجیب و نام‌هایی عجیب‌تر. نام‌هایی چون: هنچیل، هاچول، گینگول، اَچونه، هوچی‌پوچی و ... .

موضوع همه‌ی داستان‌های کتاب «من اَچونه‌ام! در رو باز کنید» بر محور رابطه‌ی فرزند و والدین، بیشتر مادر، و بگومگوهای آنان استوار است. نویسنده با استفاده از قوه‌ی تخیل خود و با زبان طنز موقعیت‌های بامزه و خنده‌داری ایجاد می‌کند؛ موقعیت‌هایی که تصویری غلوآمیز از روابط واقعی کودک و والد را ارائه می‌کند. رفتار قهرمان‌های کتاب «من اَچونه‌ام! در رو باز کنید» در نگاه اول عجیب به نظر می‌رسد ولی در واقع شباهت زیادی با رفتار واقعی بیشتر کودکان امروزی و بگومگوهای آنان با پدر و مادرشان دارد. بازی زبانی با واژه‌ها، تکرار عبارت‌ها و جمله‌ها نیز از تکنیک‌های نویسنده برای پیشبرد قصه‌ است و در بیشتر داستان‌ها به کار گرفته شده است.

نویسنده در داستان‌های «ادای من رو در نیار میمون» و «خورشت پسته‌ی طوطی بوکسور» تقلید کودکان از بزرگترها را دست‌مایه‌ قرار داده است و قدرت خلاقانه‌ی کودکان در تسلیم کردن بزرگترها در بحث و گفت‌‌وگو را نشان می‌دهد.

داستان‌های «چرا فیلسوف نشدی» و «گنجشک دقیق و شماره تلفن‌های عوضی» نیز به شخصیت کودکی می‌پردازد که با طرح پرسش‌های پیاپی مادرش را کلافه می‌کند.

در داستان «پیروک‌های هانس و پیتزای پپرونی» نوع دیگری از رابطه‌ی مادر و فرزند به تصویر کشیده می‌شود. رابطه‌ای دوستانه و قرار و مداری که این دو برای دست به سر کردن مهمان با هم می‌گذارند.

داستان‌های «پرتقال‌خور نازنازی کوچولو»، «دیکته‌های سخت گوگول خان» و «شوخی‌های خرکی هم ... ؟» حکایت محبت و توجه بیش از حد والدین به فرزندان است، محبتی آسیب‌زننده که نهایتا به کنترل دائمی کودک و وابستگی او می‌انجامد.

داستان‌های «من اَچونه‌ام در رو باز کنید» و «نخود سیاه و طالبی مشتی» از سماجت کودکان در انجام کارها و کلافگی پدر و مادرها می‌گوید و این‌که والدین با وجود همه‌ی کوشش خود برای رفع مزاحمت آنان، سرانجام بازنده‌ی این رابطه خواهند بود.

با توجه به تقدیم‌نامچه‌ی نویسنده و تم اصلی داستان‌ها، به نظر می‌رسد نوشتن این داستان‌ها ادای دین نویسنده است به مادرش.

درباره‌ی نویسنده‌ کتاب «من اَچونه‌ام! در رو باز کنید»

سیدنوید سیدعلی‌اکبر در سال ۱۳۶۲ متولد شد. او دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی مرمت آثار تاریخی است. داستان‌نویسی را از هفت‏‌سالگی با چاپ داستان‌های کوتاه در مجله‌ی عروسک سخنگو آغاز کرد و در چهارده‌‏سالگی به عضویت تحریریه‌ی این مجله درآمد.

داستان‌های او تاکنون جوایز متعددی را به‌ دست آورده است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

جایزه‌ی مشترک شورای کتاب کودک و یونیسف در زمینه‌ی کودکان با نیازهای ویژه برای داستان‌کوتاه بیداری خرگوش‌های سفید.

نشان لاک‌پشت پرنده‌ی نقره‌ای برای کتاب بابای من با سس خوشمزه است.

برگزیده‌ی جایزه‌ی ادبی اصفهان، شورای کتاب کودک و یونیسف برای کتاب بچه غول باید توی مدرسه بماند.

از کتاب‌های دیگر او می‌توان به سارا و مربای سیب و رودخانه، آموزش‏های داستان‏‌نویسی مامان‏‌پیچ برای هیچ و پریزادان‌ درخت سیب اشاره کرد.

درباره تصویرگر کتاب «من اَچونه‌ام! در رو باز کنید»

رودابه خائف متولد ۱۳۶۴ و کارشناس نقاشی از دانشگاه هنر و معماری تهران است. از سال ۱۳۸۰ تصویرگری کتاب کودکان را آغاز کرده است که از جمله‌ی این کتاب‌ها می‌توان به مجموعه‌ی مثل‌ها و قصه‌هایشان، دایرة‌المعارف قهرمان‌های ایرانی، دارم شروع می‌شوم، دلقک و فرمانروا، بازی‌های محلی ایران برای کودکان و نوجوانان، روبی، خانه‌ی پیر و درخت خوشبختی اشاره کرد.

بیشتر بدانیم:

صداهای مدرن در ادبیات کودکان ایران - جهان داستانی نوید سید علی اکبر

گزیده‌هایی از کتاب

ببم چهار زانو نشست.

بامبو غذای چلوخورشت کوبونده رو گذاشت جلوی ببم، گفت: «بیا ببم‌جان! اینم ناهاری که دوست داری! حالا می‌خوریم».

ببم دوباره چهارزانویش رو باز کرد، چهار دست و پا شد مثل گوسفند که می‌چرید و کله‌اش رو کرد توی بشقاب.

بامبو گفت: «آخه آدم این‌جوری غذا می‌خوره ببم‌جان؟! مگه گاوی؟ مگه الاغی؟ اسبی؟»

ببم گفت: «نه نیستم!»

بامبو گفت: «پس پاشو مثل آدم غذا بخور.»

ببم پا شد، ایستاد کنار بشقابش و گفت: «آخه ‌این‌طوری ‌که کله‌ام نمی‌رسه به بشقاب»

مامان در اتاق را قفل کرد و پرده‌ها را کشید. و گفت: «داره خنک می‌شه هوا، نیست؟!» لب‌هایش خنده‌ی کوچکی کرد. با آن لب‌های گوشتالویش شبیه جادوگرهایی بود که قبل از خوردن بچه‌ها از رویای لیسیدن استخوان‌ها خنده‌شان می‌گیرد. تق تق تق «اَچونه‌ام» مامان داد زد: «دوباره چیه؟ برو بخواب دیگه بچه» اَچونه گفت: «منم! اَچونه! در رو باز کنید!»



مشاهده پست مشابه : با دمی شبیه این چه‌کار می‌کنی؟
بازدید :363
چهارشنبه 11 دی 1398زمان :11:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «شهری که دیگر شهر نبود» یک کتاب فانتزی است که در قالب داستان فانتزی و طنز، تبعات تخریب طبیعت می‌پردازد.

داستان کتاب بر اساس ماجراهای میان دو گروه «کله کفگیری‌ها» و «چشماغی‌ها» شکل می‌گیرد. پشت جلد کتاب در توصیف این دو گروه آمده است:

«کله‌کفگیری‌ها و چشماغی‌ها توی همه‌چیز باهم رقابت می‌کنند. مثلا اگر یک چشماغی ببیند که همسایه‌ی کله کفگیری‌اش بچه‌اش را گرفته زیر کتک، برای این‌که کم نیاورد، بچه‌اش را می‌گیرد زیر شلاق. اگر طایفه‌ی کله‌کفگیری‌ها ببینند که گاری چشماغی‌ها پرت شده ته دره و همه جا دارند در موردش صحبت می‌کنند آن‌ها برمی‌دارند یک کامیون هول می‌دهند ته دره.

یعنی طوری که توی دره‌ها و چاله‌چوله‌ها از سه‌چرخه‌ی بچه‌گانه‌ی له شده پیدا می شود تا بویینگ ۷۴۷ سقوط کرده، آن‌ هم فقطبه قصد کور شدن چشم آن طرفی‌ها.»

کله‌کفگیری‌ها و چشماغی‌ها که به شدت درگیر تبعات بحران آب و بحران آلودگی هوا هستند، تصمیم می‌گیرند رقابت را کنار بگذارند و یک جشن آشتی‌کنان بگیرند. یک کارشناس محیط‌زیست به نام دکتر محیطو هم استخدام می‌کنند تا به آن‌ها راه‌های حفاظت از طبیعت را بیاموزد. به ضرب و زور جریمه و اجبار قوانین تازه رعایت می‌شود تا این‌که روز جشن فرا می‌رسد و اهالی شهر می‌بینند بدون زباله ریختن و تاب بستن به درخت و آتش درست کرن برای کباب و کندن گل‌ها بهشان خوش نمی‌گذرد. همه چیز از هم می‌پاشد و شهر ویرانه می‌شود. کله‌کفگیری‌ها و چشماغی‌ها چاره‌ای جز مهاجرت از شهر ندارند.

«شهری که دیگر شهر نبود» چهارمین کتاب از مجوعه کتاب چهار جلدی «دستورالعمل گیج بازی» است. کتاب‌های دیگر این مجموعه، «به کیلکاها رحم کنید»، «آبی بسازیم آبستان» و «مصیبتی به نام دود» نام دارند. نویسنده در هر کتاب یکی از مشکلات محیط‌زیستی را دستمایه داستان فانتزی و طنز قرار داده است.

«زهرا شاهی» در توصیف مجموعه کتاب خود گفته است:

«داستان در یک شهر ساحلی اتفاق می‌افتد. دو طایفه در این شهر زندگی می‌کنند به نام چشماغی‌ها و کله-‌کفگیری‌ها که به شدت باهم رقابت دارند و سر همین رقابت در طول داستان منابع طبیعی، محیط زیست و در نهایت کل شهر را نابود می‌کنند. وجه مشترک این دو طایفه، علاوه بر کسب و کارشان (کارخانه کنسروسازی و صادرات آفتابه)، حماقت است که باعث نابودی همه چیز می شود. نکته قابل توجه آنکه چشماغی‌ها و کله‌کفگیری‌ها از روی عمد به محیط زیست آسیب نمی‌زنند. آن‌ها زندگیِ عادی خودشان را روی روال پیش می‌برند، منتها چون سبک زندگی‌شان اشتباه است، ناخودآگاه باعث نابودی محیط زیست می‌شوند. اتفاقی که در مورد خیلی از ماها هم ممکن است رخ بدهد. ما نیز به دلیل ناآگاهی و بدون این‌که بخواهیم گاهی باعث تخریب محیط زیست می‌شویم. که آموزش این مسایل به کودکان ونوجوانان ضروری به نظر می‌رسد.»

تصویرگری «محسن محمد میرزایی» در مجموعه کتاب «دستورالعمل گیج بازی» در دومین دوره‌ی جایزه‌ی سپیدار مورد تقدیر قرار گرفته است. «جایزه‌ی سپیدار» جایزه‌ای است که به آثار ادبی محیط‌زیستی برای کودکان و نوجوانان تعلق می‌گیرد و برگزار کننده‌ی آن شرکت انتشارات فنی ایران است.



مشاهده پست مشابه : پسری که عاشق ریاضی بود
بازدید :353
يکشنبه 8 دی 1398زمان :8:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روزگاری، پسری به نام پل، عاشق ریاضی بود و همیشه به ریاضی فکر می‌کرد. کتاب «پسری که عاشق ریاضی بود» از مجموعه من و مشاهیر جهان داستان زندگی پل را تعریف می‌کند. پل اردوش از کودکی بازی با اعداد و ریاضی را دوست داشت و عددها بهترین دوست‌های او بودند. اردوش در بیست سالگی، به خاطر ریاضی‌اش در سراسر جهان مشهور شده بود و آغازگر انواع ریاضیات جدید بود.

نویسنده در این کتاب با نثری روان و جذاب زندگی و علاقه پل اردوش به ریاضیات را توصیف می‌کند و خواننده نوجوان را به ریاضی علاقه‌مند می‌کند. تصاویر خلاقانه که متن را همراهی می‌کنند نوجوان را به بازی با اعداد و کشف برمی‌انگیزد.

در بخش پایانی کتاب اسامی تعداد زیادی از ریاضی‌دان ها آمده است که می‌تواند شروعی برای خواندن سرگذشت آن‌ها باشد.

درباره نویسنده کتاب «پسری که عاشق ریاضی بود»

دبورا هایلگمن هفتاد و چهار کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است، از جمله کتاب چارلز و اِما (جهش ایمان داروین، که فینالیست جایزه ملی کتاب در آمریکا بود). فکر نوشتن کتابی درباره پل اردوش را پسرانش به او الهام کردند. آن‌ها هر بار که از مدرسه به خانه می‌آمدند، هیجان‌زده از ریاضیدان درخشان و دوست‌داشتنی به نام پل اردوش حرف می‌زدند و این، آغازی شد بر تحقیقات گسترده او در باره این ریاضیدان نابغه.

درباره تصویرگر کتاب «پسری که عاشق ریاضی بود»

لوین فام به گفته خودش، زمانی معتقد بود که یک نابغه ریاضی است، تا اینکه با مسائل حساب و ریاضی رو به رو شد و پی برد که نابغه نیست. او هنوز عاشق اعداد است، ولی تصویرگری، عشق و حرفه اوست.



مشاهده پست مشابه : وای چه جاها که خواهی رفت
بازدید :362
يکشنبه 8 دی 1398زمان :7:37
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب تصویری «وای چه جاها که خواهی رفت» حامل پیامی روحیه‌بخش در ستایش زندگی است و به تمام مردم در هر سن و مرتبه‌ای سفارش می‌کند که یک جا ساکن نمانند، ماجراجویی کنند و با خطرهای زندگی روبه‌رو شوند. این کتاب به کودکان درباره‌ زندگی واقعی هوشیاری می‌دهد و می‌گوید زندگی پستی و بلندی‌هایی دارد که بهتر است با همه‌ توان از آن‌ها عبور کرد.

دکتر زئوس با این داستان به خوانندگان یادآور می‌شود موفقیت در درون خود آن‌ها است. این کتاب بالا و پایین‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی را به تصویر می‌کشد.

تصویرهای کتاب فانتزی‌اند و در میان آن‌ها شخصیت‌های دیگر کتاب‌های نویسنده هم دیده می‌شود.

کتاب «وای چه جاها که خواهی رفت» برای بلندخوانی مناسب است.

درباره‌ نویسنده‌ و تصویرگر کتاب «وای چه جاها که خواهی رفت»:

دکتر زئوس با نام واقعی تئودور گایسل در سال ۱۹۰۴ در ماساچوست به‌دنیا آمد. پس از فارغ‌التحصیل‌شدن از کالج دارتموث در سال ۱۹۲۵، با هدف دریافت مدرک دکترای ادبیات، به دانشگاه آکسفورد رفت. گایسل کارتون‌ها و مطالب طنزآمیزی برای جاج، که یکی از برجسته‌ترین مجله‌های طنز آمریکا بود، می‌نوشت. کارتون‌های او در مجله‌های بزرگ دیگری از جمله لایف، ونیتی فِیر و لیبرتی نیز منتشر شدند.

گایسل برنده‌ جایزه پولیتزر ۱۹۸۴، یک جایزه اسکار، سه جایزه اِمی، سه جایزه گرمی و سه مدال کالدکوت است. او نویسندگی و تصویرگری چهل و چهار کتاب را در کارنامه‌ی خود دارد. هر چند تئودور گایسل در سال ۱۹۹۱ درگذشت ولی دکتر زئوس هم‌چنان به زندگی ادامه می‌دهد و کودکان نسل‌های مختلف را با لذت کتاب خواندن آشنا می‌کند.

کتاب «وای چه جاها که خواهی رفت» در سال ۱۹۹۰، یعنی یک سال پیش از مرگ دکتر زئوس منتشر شد. از دیگر کتاب‌های او که به فارسی هم ترجمه شده است می‌توان به «ف‍ک‍رش‌ را ب‍ک‍ن‌ ای‍ن‌ چ‍ی‍زه‍ا را در خ‍ی‍اب‍ان‌ م‍ال‍ب‍ری‌ دی‍دم‌»، «گربه با کلاه»، «گربه با کلاه بازمی‌گردد»، «هورتون جوجه از تخم در میآورد»، «وقتی هورتون صدای هو شنید»، «می زی گل به سر»،«امروز سی تا ببر را داغون می‌کنم»، «اسنیچ‌های بی‌ستاره و اسنیچ‌های باستاره»، «اگر سیرک دست من نبود»، «کاش پاهای اردکی داشتم»، «هیچ وقت گفته بودم چقدر خوشبختی»، «لوراکس» و «کتاب کارزار کره» اشاره کرد.

گزیده‌هایی از کتاب

می‌ترسم به جایی برسی بی‌فایده‌تر از همه

جای انتظار کشیدن...

جایی که آدم‌ها چشم به راهند و در انتظار:

انتظار برای حرکت قطار یا اتوبوسی که بیاید

یا نامه‌ای که برسد یا بارانی که ببارد

یا شنیدن یک بله یا یک نه

و یا انتظار برای بلندشدن موهایشان.

همین‌طور دائم همه در انتظار.

نه!

تو اهل این حرف‌ها نیستی

هرطور شده فرار می‌کنی از زیر بار انتظارکشیدن و دست روی دست گذاشتن

جاهای شاد و روشن را پیدا خواهی کرد.

کاربردها و فعالیت ها

ساختن یک بالن آرزو به دو صورت گروهی و فردی:

فعالیت گروهی: در قسمت بالای یک مقوای مربع‌شکل بزرگ (یا دیگر شکل‌های هندسی) دو سوراخ ایجاد کنید و با روبان یا کاموا آن ‌را به یک مقوای بیضی (یا دایره) ‌شکل ببندید به‌گونه‌ای که شبیه یک بالن شود. روی مقوای مربعی یک کاغذ خط‌دار بچسبانید. از کودکان بخواهید روی کاغذ خط‌دار در یک سطر شغل مورد علاقه‌شان و جاهایی را که دوست دارند به آن سفر کنند بنویسند. سپس قسمت بیضی بالن را با مداد رنگی، مداد شمعی و... رنگ‌آمیزی و با پارچه، کاموا، کاغذ رنگی و هر چیز دیگر تزیین کنند. به‌جای مقوای مربع‌شکل می‌‍توان از سبد یا یک جعبه استفاده کرد تا بچه‌ها نوشته‌هایشان را جداگانه بنویسند و داخل سبد بیاندازند.

فعالیت یک نفره: نخست یک الگوی بالن کوچک تهیه کنید و ساختن آن را به کودکان آموزش دهید. از هر کودک بخواهید بالنش را رنگ‌آمیزی و تزیین کند. بعد از آن شغل مورد علاقه‌‌اش و جاهایی را که دوست دارد به آن سفر کند روی آن بنویسد.

بالن های آرزو



مشاهده پست مشابه : شب تاریک و دانای بیدار: داستان دو جغد در یک کتاب
بازدید :270
يکشنبه 8 دی 1398زمان :7:08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «پاهای دردسرساز» داستان عنکبوت جوانی است به نام امیلی که به دلیل متفاوت‌بودن توسط خانواده و دوستانش طرد می‌شود. امیلی به جای هشت پا، ده پا دارد و این تقصیر او نیست با این‌وجود همه علیه او هستند و امیلی را سرزنش می‌کنند.

اما امیلی به جای غرق‌شدن در ناامیدی و افسردگی، تصمیم می‌گیرد با این موضوع درگیر شود و شرایط جدیدی را برای خود رقم بزند. و به این ترتیب، او از جانب دیگران پذیرفته می‌شود و در نهایت مردی عنکبوتی، که او را زیبا می‌بیند، عاشق امیلی می‌شود و به او پیشنهاد می‌کند که با هم زندگی کنند و با هم تار ببافند. عشقی عمیق بدون این‌که امیلی برای متفاوت‌بودنش احساس بدی داشته باشد.

امیلی در این داستان نه تنها از سوی جامعه‌ عنکبوت‌ها سرزنش می‌شود بلکه از طرف دوستانش با برچسب متقلب مواجه می‌شود و بدتر از آن مادر و پدرش هم او را طرد می‌کنند. ولی سرانجام امیلی می‌تواند بر احساس بدِ ناشی از «غیردوست‌داشتنی‌بودن» خود غلبه کند و راهی نو در پیش بگیرد اگرچه این انتخاب با دردی تند و تیز همراه است.

کتاب «پاهای دردسرساز» کتابی آسان‌‌خوان است و برای کودکانی که تازه خواندن را یاد گرفته‌اند مناسب است. تصویرهای کتاب به خوبی متن را همراهی می‌کنند. این کتاب برای بلندخوانی نیز مناسب است.

درباره‌ نویسنده‌ کتاب «پاهای دردسرساز»

دیک کینگ اسمیت در سال ۱۹۲۲ در انگلستان به دنیا آمد و نخستین کتابش، روباه شکن، را در پنجاه‌سالگی نوشت. او تا هشتاد و نه‌سالگی که چشم از جهان بست، بیش از یک‌صد عنوان کتاب به چاپ رساند. دیک گینگ قبل از نویسندگی، به مدت بیست سال کشاورزی می‌کرد و بیشتر داستان‌های او از تجربه‌ زندگی‌اش در مزرعه الهام گرفته شده است. آثار دیک کینگ اسمیت جایزه‌های زیادی برده است. ازجمله جایزه‌ ادبیات کودک گاردین برای کتاب خوک گله که به پانزده زبان ترجمه شده است. بسیاری از کتاب‌های این نویسنده به فارسی برگردانده شده و با استقبال خوانندگان ایرانی مواجهه شده است.

درباره تصویرگر کتاب «پاهای دردسرساز»

راسل ایتو، تصویرگر کتاب، در سال ۱۹۶۰ در انگلستان به دنیا آمد. او تصویرگری را با کتاب‌های نوجوانان آغاز کرد و سپس به تصویرگری برای کتاب‌های کودکان روی آورد. کتاب «بچه جادوگرها به مدرسه می‌روند»، با تصویرگری راسل ایتو، جایزه‌ کتاب‌های خنده‌دار رولد دال را از آن خود کرده است. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است.

گزیده‌هایی از کتاب

در نگاه اول، هیچ‌کس متوجه نمی‌شد. البته این را هم بگویم که بیچاره مامان‌عنکبوته تقصیری نداشت. اگر فقط یک بچه داشت، حتما می‌فهمید.

جیمز گفت: «ولی امیلی تو هنوز هم شبیه هیچ عنکبوتی نیستی، تو از همه قشنگ‌تری. فکر کنم خیلی خوب باشد اگر با هم تار ببافیم!»



مشاهده پست مشابه : هیتی عروسک یک‌صد ساله
بازدید :346
چهارشنبه 4 دی 1398زمان :12:33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «هنری زلزله و شپش‌هایش» یک جلد از مجموعه ده جلدی «هنری زلزله» است. این مجموعه شامل داستان‌هایی است درباره‌ شیطنت‌های یک پسربچه‌ بازیگوش به نام هنری. هنری زلزله با پدر و مادر و برادرش، پیتر خوبه، زندگی می‌کند.

این مجموعه مناسب کودکانی است که به مطالعه علاقه‌مندند و از خواندن داستان‌ها و ماجراهایی که پیرامون یک شخصیت اتفاق می‌افتد، خسته نمی‌شوند. هر جلد از این مجموعه چهار داستان جذاب و هیجان‌انگیز دارد، به‌گونه‌ای که با پایان هر داستانک خواننده مشتاق پیگیری باقی داستان‌ها خواهد بود.

داستان نخست کتاب «هنری زلزله و شپش‌هایش» است. در این داستان هنری به شپش مبتلا شده اما برادرش، پیتر خوبه، سالم است. نگرانی هنری از این موضوع زمانی بیشتر می‌شود که قرار می‌شود در مدرسه برای پیدا کردن منشا شپش، همه‌ بچه‌ها را معاینه کنند. هنری تصمیم می‌گیرد هر بچه‌ای را که می‌شناسد به شپش آلوده کند.

داستان دومِ کتاب «گردش علمی هنری زلزله» است. هنری قرار است با مدرسه به گردش علمی و بازدید موزه‌‌ شهر بروند، گردشی که برای هنری کسل‌کننده است. با این وجود هنری به شیطنت‌هایش ادامه می‌دهد. او دور از چشم بقیه‌ هم‌مدرسه‌ای‌هایش محتویات ظرف غذای خودش و آن‌ها را عوض می‌کند تا جایی که همه‌ خوراکی‌‌های مورد علاقه‌اش درون ظرف جمع شود. بعد از ناهار به قسمت ممنوعه‌ موزه می‌رود و به طور اتفاقی باعث شکسته‌شدن یک اسکلت باستانی می‌شود. اما این برادرش، پیتر خوبه، است که توی دردسر می‌افتد و نگهبان موزه او را مقصر می‌داند چون لباسش کاملا شبیه لباس هنری است.

داستان سومِ کتاب «هنری زلزله و مهمانی شام» است. در این داستان هنری مهمانی شام پدر و مادرش را به‌هم می‌ریزد. او تمام آجیل‌ها را می‌خورد و چیپس‌ها را با مواد فاسد و بدمزه جابه‌جا می‌کند. سپس شروع می‌کند به اجرای یک نمایش پر سر و صدا و باعث می‌شود غذا و دسر شکلاتی که پدر و مادرش برای مهمان‌ها آماده کرده‌اند، خراب شود. در آخر هنری برای خود و دیگران غذای مورد علاقه‌اش، پیتزا، را سفارش می‌دهد.

داستان چهارمِ کتاب «هنری زلزله کتاب می‌خواند» است. معلم کلاس هنری یک مسابقه‌ کتاب‌خوانی برگزار می‌کند. او می‌گوید هر کس بیشترین تعداد کتاب را بخوانند و خلاصه‌هایش را بنویسد، برنده‌ یک بلیت خانوادگی برای پارک تفریحی جدید شهر می‌شود. هنری، که از کتاب‌خواندن متنفر است، تصمیم می‌گیرد برای به‌دست‌آوردن این بلیت تعداد زیادی کتاب بخواند. آخر سر که با هزار کلک جایزه را می‌برد، متوجه می‌شود این بلیت متعلق به پارک تفریحی دنیای کتاب است.

درباره‌ نویسنده‌ کتاب «هنری زلزله و شپش‌هایش»:

فرانچسکا ایزابلا سایمون (متولد ۲۳ فوریه ۱۹۵۵) نویسنده‌ امریکایی ساکن لندن است و در دانشگاه‌های ییل و آکسفورد درس خواند و مدرک کارشناسی ارشد مطالعات قرون وسطی و زبان انگلیسی باستان را گرفت. سپس به روزنامه‌نگاری روی آورد و برای ساندی تایمز، گاردین، میل آن ساندی، تلگراف و وُگ آمریکا مطلب نوشت.

خواندن داستان‌های مختلف برای پسرش او را به نوشتن کتاب‌های کودک تشویق کرد. بسیاری از داستان‌های فرانچسکا از اتفاقات دنیای واقعی الهام گرفته شده‌اند. یکی از موفق‌ترین و همه‌گیرترین آثار فرانچسکا مجموعه محبوب «هنری زلزله» است که نخستین بار در سال ۱۹۹۴ چاپ شد.

در سال ۲۰۰۸، به خاطر کتاب «هنری زلزله و آدم‌برفی زشت» جایزه‌ بهترین کتاب سال گالاکسی را از آن خود کرد. او نخستین نویسنده‌ آمریکایی است که به این افتخار دست یافته است.

درباره‌ی تصویرگر کتاب «هنری زلزله و شپش‌هایش»:

تونی راس در سال ۱۹۳۸ در لندن متولد شد. او در مدرسه هنری لیورپول آموزش دید و به عنوان کارتونیست، طراح گرافیک و مدیر هنری یک آژانس تبلیغاتی فعالیت داشته است.

راس احتمالا بیشتر به خاطر تصویرگری مجموعه‌ «هنری زلزله» از فرانچسکا سایمون شناخته می‌شود و با نویسندگانی چون رولد دال، پائولا دانزیگر، مایکل پالین و جین ویلیس همکاری داشته‌ است.

راس به پاس خدماتش در عرصه‌ تصویرگری کتاب کودک، در سال ۲۰۰۴ از طرف بریتانیا نامزد‌ دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن بود.



مشاهده پست مشابه : سه، دو، یک... پرتاب، سفری هیجان انگیز از زمین به فضا
بازدید :319
دوشنبه 2 دی 1398زمان :7:32
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتاب «خرسی به نام یکشنبه» در قالب داستانی بلند برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. داستان «خرسی به نام یکشنبه» روایت شروع ارتباط پسر بچه‌ای با یک خرس عروسکی است که از زبان نگارنده داستان تعریف می‌شود.

یک پسر کوچولو به نام اَکسل وقتی یک روز صبح از خواب بیدار می‌شود یک خرس عروسکی کوچولوی نو را می‌بیند که کنارش دراز کشیده است. پسرک برای خرس نام یکشنبه را انتخاب می‌کند. او به قدری خرسش را دوست دارد که اگر شب‌ها آن را با دست‌ها، بینی و گوشش لمس و حس نکند نمی‌تواند با آرامش بخوابد. پسرک روزها هم خرس را همه جا با خود می‌برد حتی هنگامی که به دستشویی می‌رود خرس هم روی یک لگن کوچک کنار او می‌نشیند. تا اینکه یک روز صبح پسرک با سوالی در ذهن‌اش روبه‌رو می‌شود که «آیا همان قدر که من یکشنبه را دوست دارم او هم مرا دوست دارد؟ او که هیچ وقت حرف نمی‌زند و هیچ عکس‌العملی در مقابل من ندارد. او فقط به روبه‌رو نگاه می‌کند. نکند که اصلا زنده نیست؟ در این‌صورت چطور می‌تواند مرا دوست داشته باشد؟»

پسرک برای یافتن نشانه‌های زنده بودن در «یکشنبه» به شدت با او بدرفتاری می‌کند تا جایی‌که او را با شیر و عسل صبحانه کثیف می‌کند. مادرش پس از مؤاخذه او به خاطر بدرفتاریش با «یکشنبه» بیچاره، خرس کوچولو را در ماشین لباسشویی می‌شوید و سپس آن را از بند رخت آویزان می‌کند.

آن شب پسرک به دلیل خیس بودن «یکشنبه» تنها به تختش می‌رود و اعتراف می‌کند که آن شب غم‌انگیزترین شب زندگیش است. پسرک آن شب دو خواب می‌بیند. یک خواب کوتاه که در آن او بزرگ شده است و پدر و مادرش دو کودک کوچک در آغوش او هستند. خواب دیگر او که بلند است اکسل یک اسباب‌بازی در فروشگاه اسباب‌بازی است که فروشنده و مشتری‌هایش همگی خرس هستند. در این خواب بلند او ماجراهایی را به عنوان یک آدم اسباب‌بازی که اتفاقا اسباب‌بازی مورد علاقه خرس‌ها هم هست تجربه می‌کند. این خواب پاسخ پرسش‌های اکسل در مورد احساس «یکشنبه» به او را برایش روشن می‌کند. به این ترتیب داستان با عشق بی‌قید و شرط اکسل به «یکشنبه» پایان می‌یابد.

کتاب «خرسی به نام یکشنبه» داستانی بسیار ظریف و زیبا از تجربه‌های ناب و پاک کودکانه‌ای است که بسیاری از ما از سر گذرانده‌ایم. داستان تصورات، تخیلات و آرزوهای همه کودکان. داستان «خرسی به نام یکشنبه» دنیای کودکان و عشق آن‌ها و تعریف آن‌ها از علاقه و دوست داشتن را از نگاه یک کودک و همان کودک به عنوان یک اسباب‌بازی بیان می کند. آنچه در این داستان معرفی می‌شود عشقی کودکانه است که بدون قید و شرط و چشم داشت نثار می‌شود. هرچند به درک عمیق و درست کودکان از دوست‌داشتن اشاره‌ای دقیق می‌شود. اکسل یکشنبه را هر طور که باشد دوست دارد. البته او هم در کنار یکشنبه احساس آرامش و امنیت دارد و همواره دوستی همراه در کنار خود دارد.

از نکات جالب و عمیق این داستان توجه به ذهن پرسشگر کودکان است، این‌که آن‌ها با وجود تجربه و سن کم چگونه به عمق و معنای روابط‌شان اهمیت می‌دهند. هوشمندی نویسنده در استفاده از یک رویا برای پاسخ دادن به پرسش‌هایی که ممکن است برای کودکان بسیاری مطرح باشد ستودنی است. از دیگر موارد جذاب داستان کتاب «خرسی به نام یکشنبه» روایت داستان از زبان نویسنده آن اَکسل هَکه است که آن را بسیار دلنشین و باورپذیر می‌کند. در این داستان اکسل در دو موقعیت خود را به جای دیگران می‌بیند؛ یک بار به عنوان مراقب پدر و مادرش و بار دیگر به عنوان اسباب‌بازی خرس‌ها. شاید هدف نویسنده گوشزد کردن و یادآوری این نکته به خواننده باشد که قرار دادن خودش به جای دیگران را تمرین کند تا بتواند انتظاراتش را از آن‌ها آن‌طور که باید تعریف کند. در این‌صورت افراد حتی می‌توانند رفتار خود با دیگران را نیز قضاوت کنند.

تصاویر کتاب «خرسی به نام یکشنبه» با وجود کم بودن، جزییات زیبا و لذت‌بخشی از داستان را در ذهن خواننده حک می‌کنند و خواننده را به نگاه دقیق برای یافتن داستان در دل خود وامی‌دارند.

درباره نویسنده کتاب «خرسی به نام یکشنبه»

اَکسل هَکه نویسنده آلمانی در دانشکده روزنامه نگاری آلمان در شهر مونیخ در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده است. هکه سال‌ها به عنوان خبرنگار ورزشی، و سپس به عنوان یک مفسر سیاسی، خبرنگار بازی‌های المپیک و سردبیر از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۰ فعالیت کرده است. او بعد از سال ۲۰۰۰ به عنوان مقاله‌نویس و نویسنده مستقل کار کرده است. اکسل هکه در سال ۱۹۹۱ اولین کتاب خود با نام «شب‌ها با بوش» که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و گزارش‌ها و تفاسیر بود را منتشر کرد که برای اولین بار در داستانش یکی از شخصیت‌های مشهور هکه‌ها (خانواده هکه) یعنی یخچال بوش، صحبت می‌کرد. او از آن زمان کتاب‌های زیادی را منتشر کرده است که نقاش اهل برلین میشائیل زووا (مایکل ساوا) تصویرگر بسیاری از آن‌ها بوده است. از دیگر کتاب‌های بسیار مشهور اَکسل هَکه «شاه دسامبر کوچولو» است. کتاب‌های هکه از جمله پرفروش‌ترین کتاب‌های آلمان هستند و به هفده زبان ترجمه شده‌اند. کتاب «شاه دسامبر کوچولو» در کشور ژاپن نیز به عنوان پرفروش‌ترین کتاب شناخته شده است. همچنین کتاب «شاه دسامبر کوچولو» قبلا در ایران توسط حسین ابراهیمی (الوند) ترجمه شده است. بسیاری از کتاب‌های هکه به صورت کتاب صوتی درآمده‌اند. او توانسته است جوایزی را برای کتاب‌هایش کسب کند از جمله جایزه جوزف رات، جایزه تئودور وولف، جایزه ارنست هوفرچتر و جایزه بین المللی Corine (کتاب صوتی گروهی) در سال ۲۰۱۱ برای کتاب «بهترین زندگی عشق من».

درباره تصویرگر کتاب «خرسی به نام یکشنبه»

میشائیل زووا (مایکل ساوا) هنرمند آلمانی است که عمدتا به خاطر نقاشی‌هایش که غالباً خیره‌کننده، سورئال، عجیب و غیرقابل پیش‌بینی هستند شناخته شده است. در نقاشی‌های او اغلب حیواناتی وجود دارند که به زبان انگلیسی و یا آلمانی نام‌گذاری شده‌اند. ‌ زووا به مدت هفت سال در دانشکده هنرهای زیبای برلین تحصیل کرده است. قبل از تمرکز بر حرفه‌اش به عنوان یک نقاش و تصویرگر مدتی کوتاه به عنوان معلم هنر مشغول به کار بوده است. او علاوه بر انتشار یک مجموعه از پنجاه نقاشی‌اش در سال ۱۹۹۶ تصویرگری چندین کتاب از جمله «شاه دسامبر کوچولو» اثر دیگر اَکسل هَکه را نیز انجام داده است.

درباره مترجم کتاب «خرسی به نام یکشنبه»

حسین ابراهیمی(الوند) (۱۳۸۶-۱۳۳۰) دانش آموخته رشته زبان و ادبیات انگلیسی و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و از مترجمین به نام و پرکار کتاب‌های کودک و نوجوان بوده است. او از جمله نخستین افرادی است که نسبت به پرداخت حق تألیف پدیدآورندگان کتاب‌های ترجمه شده بسیار اهمیت می‌داد. ابراهیمی الوند جوایز بسیاری را به عنوان مترجم دریافت کرده بود. او علاوه بر ترجمه آثاری از اَکسل هَکه آثار بسیاری را از نویسندگان بزرگی چون سوزان فِلچر، داگلاس وود، لوییس سکر، جیمز هوستون، فردریک فلد و ... به فارسی ترجمه کرده است. از ویژگی‌های الوند علاوه بر ارتباط با ناشران، تعامل و ارتباط او با پدیدآورندگان آثار ترجمه شده‌اش بوده است. وی توانست برای ترجمه کتاب های «زمستان جنگ» و «آخرین گودال» دیپلم افتخار موسسه بین المللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) در سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ را کسب کند. از دیگر جوایز و افتخارات او می‌توان به دریافت پلاک طلای شورای کتاب کودک برای کلیه آثار، لوح زرین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تندیس ماه زرین انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و ... اشاره کرد. کتاب‌هایی چون موش کوچولو نوشته لوییس سکر، سفال شکسته اثر لیندا سو پارک، سه گانه چرخ گردون اثر جمیله گوین از جمله نمونه‌هایی از بیش از ۱۰۰ اثر ترجمه شده از این مترجم متعهد و پرافتخار هستند.

کاربردها و فعالیت ها

نوع فعالیت: فردی- گروهی

گروه سنی مخاطب: نوجوان

گفت و گو با مخاطبان در باره داستان و شخصیت‌های آن و احساس اَکسل:

از مخاطبان بخواهید عروسک و یا اسباب‌بازی مورد علاقه‌شان را با خود بیاورند و در باره احساسشان به آن‌ و زمانی که با آن اسباب‌بازی تعاملی داشته‌اند و دلایلی که او را بیش از یک اسباب بازی می‌دانسته اند صحبت کنند.

می‌توانید پرسش‌هایی را از متن داستان استخراج کنید و در باره آن‌ها با مخاطبان گفت و گو کنید.

توجه مخاطبان را به تصاویر و جزییات آن‌ها جلب کنید و تشویق‌شان کنید که بتوانند نکات موجود در داستان را در تصاویر بیابند.

می‌توانید جلسه‌ای را برای صحبت پیرامون سبک و تکنیک نقاشی‌های کتاب اختصاص دهید و مخاطبان را با تصویرگر کتاب و آثارش آشنا کنید. حتی مخاطبان می‌توانند خودشان به عنوان کار تحقیقی مشارکتی در این رابطه اطلاعات کسب کنند و در کلاس ارایه دهند.



مشاهده پست مشابه : آقای ماجیکا ناپدید می‌شود

تعداد صفحات :32

اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
آرشیو
خبر نامه


معرفی وبلاگ به یک دوست


ایمیل شما :

ایمیل دوست شما :



چت باکس




captcha


پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 46
  • بازدید کننده امروز : 36
  • باردید دیروز : 135
  • بازدید کننده دیروز : 98
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 657
  • بازدید سال : 4414
  • بازدید کلی : 200508
کدهای اختصاصی