close
آخرین مطالب
  • تبلیغ شما در اینجا
  • طراحی سایت شخصی
  • طراحی سایت فروشگاهی
  • طراحی سیستم وبلاگدهی
  • سیستم سایت ساز اسلام بلاگ
  • مگا برد - پلتفرم خرید اینترنتی قطعات موبایل مگابرد
  • loading...
    YourAds Here YourAds Here

    بلاگ کتابک

    بازدید : 151
    دوشنبه 13 آبان 1398 زمان : 13:53

    کتاب «همیشه با من بمان»، داستانی است عاطفی، عاشقانه و روانکاوانه که از زبان سه راوی مختلف روایت می شود؛ دو برادر و یک دختر.

    ارین در پی تصادفی که داشته و فوبیای ناشی از آن با مشکلاتی روبه رو می‌شود و خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند برای کمک به او شهر محل سکونت خود را تغییر دهند. ارین به راحتی با اتاق جدیدش انس می‌گیرد، به خصوص که می‌فهمد در آن اتاق تنها نیست؛ جو، پسری که قبلاً در آن اتاق بوده و به دلیلی مرده است. رابطه عاطفی عمیقی بین این دو شکل می‌گیرد و مادر ارین که نگران سلامت روان دخترش است، با استخدام فردی روح جو را از خانه بیرون می‌کند. ارین با برادر جو، اُلی، در مدرسه آشنا می‌شود و می‌خواهد از راز مرگ جو سردربیاورد اما با حقایقی روبه رو می‌شود که علاوه بر این موضوع، تسکینی برای درد خودش است.

    نویسنده در قالب داستانی فانتزی به مسائل روحی- روانی نوجوانان می‌پردازد و از زبان و زاویه دید خود آن‌ها در این مسائل کندوکاو می‌کند. مخاطب ضمن لذت بردن از داستانی لطیف و عاشقانه با بسیاری از نکته‌های علمی و روانشناختی آشنا می‌شود که نویسنده به طور غیرمستقیم در اختیارش می‌گذارد.

    کتاب «همیشه با من بمان» برای همه نوجوانان بالای ۱۴ سال، به ویژه کسانی که دچار فوبیای خاصی هستند، در سوگ یکی از عزیزان خود به سر می‌برند و نیز کسانی که برای هر چیز ناخوشایندی خود را مقصر می‌دانند، مفید است و البته به والدین و مربیان نیز شناخت می‌دهد تا چگونگی با چنین نوجوانان و جوانانی برخورد کنند.

    درباره نویسنده کتاب «همیشه با من بمان»

    لیز کسلر، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان انگلیسی است. او مدتی به عنوان خبرنگار فعالیت داشته و مدتی هم معلم بوده است. از این نویسنده علاوه بر کتاب «همیشه با من بمان» کتاب‌های «جسیکا کجاست؟»، «یک سال بدون او» و «شمال ناکجا» به فارسی ترجمه شده است.

    نکات طلایی قبل از شستشوی فرش ابریشم
    بازدید : 101
    دوشنبه 13 آبان 1398 زمان : 13:39

    کتاب «تربچه خانم» قصه تربچه خانم بامزه و مهربانی است که جلوی خانه‌اش یک باغچه نقلی دارد. در این باغچه تربچه‌های نقلی می‌کارد، از پنجره به آنها نگاه می‌کند و با خودش فکر می‌کند: بهتر است اول بروم تربچه‌ها را بچینم یا یک کم همین‌جا پشت پنجره بشینم و باغچه را تماشا کنم؟

    تربچه خانم تا ظهر پشت پنجره می‌نشیند و باغچه را تماشا می‌کند. بعد با خودش فکر می‌کند حالا برود تربچه‌ها را بچیند یا ناهار بخورد؟ این بار هم دومی را انتخاب می‌کند: ناهار می‌خورد. خوابش می‌گیرد. برود تربچه‌ها را بچیند یا بخوابد؟ می‌خوابد. از خواب بیدار می‌شود. برود تربچه‌ها را بچیند یا چای بخورد؟

    تربچه خانم روز را به شب می‌رساند و آخر شب با خودش می‌گوید: فردا حتما تربچه‌ها را می‌چیند.

    تربچه‌ها بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند. آنقدر بزرگ که یک روز که توی سایه تربچه‌ها خوابیده، زمین زیر پایش می‌لرزد. لانه کلاغ‌ها روی سرش می‌افتد و از خواب می‌پرد. اینجا دیگر تصمیم می‌گیرد آستین بالا بزند و تربچه‌ها را بچیند. برگ‌های تربچه را می‌گیرد و می‌کشد.

    اما مگر می‌شود تربچه‌هایی به این بزرگی را به راحتی کند؟ اصلا تربچه مگر زمین را می‌لرزاند؟ این‌ها که توی دستش گرفته و می‌کشد برگ تربچه‌اند یا گوش‌های یک موش کور گنده؟ اگر راستی راستی یک موش کور گنده باشد با آن چه کار کند؟ برود یک چرتی بزند و بعد که بیدار شد یک فکری به حالش بکند؟ اگر موش کور گنده بلایی سرش آورد چه؟

    کتاب «تربچه خانم» قصه همه ماست. ما که کارهای‌مان را با دلیل و بی‌دلیل عقب می‌اندازیم و هر بار می‌گوییم حالا بعد هم وقت است. آنقدر عقب می‌اندازیم تا بالاخره یک جایی زمین زیر پای‌مان بلرزد و مشکلی عجیب و غریب از آن زیر بیرون بیاید. تربچه خانم قصه، ما را با خودش همراه می‌کند، می‌خنداند، نگران می‌کند و گاهی حتی کلافه‌مان می‌کند تا بالاخره کاری را که باید انجام دهد.

    کتاب «تربچه خانم» در سال ۹۴ در انتشارات علمی فرهنگی چاپ و موفق به دریافت سه نشان لاک پشت پرنده شده است.

    همیشه با من بمان
    بازدید : 117
    پنجشنبه 9 آبان 1398 زمان : 10:43

    کتاب «آهااای دنیا» درباره ویرجیل سالیناس، پسری خجالتی، ناشنوا، از خانواده‌ای فیلیپینی و ساکن امریکاست. مشکلش برقراری ارتباط با دیگران است.

    والنسیا سامرست دختری باهوش و سرسخت و ناشنواست. کوئاری تاناکا دختری اهل کره است که در خودش توانایی پیشگویی و طالع بینی را می‌بیند و چت بولنز قلدرترین پسر محله است. دست سرنوشت این چهار نوجوان را در مسیر هم قرار می‌دهد تا هر یک علیرغم مشکلات و دغدغه‌های خود راهکاری برای رویارویی با مسائل خود بیابند.

    داستان کتاب «آهااای دنیا» توسط دو راوی اول شخص و سوم شخص روایت می‌شود و هر فصل از زاویه دید یکی از شخصیت‌های داستان است. نویسنده با زبانی عاطفی به مشکلات کودکان ناشنوا و کم شنوا می‌پردازد و توجه جامعه را به نیازهای آنان معطوف می‌سازد. در کتاب قصه‌های دیگری نیز روایت می‌شود که ریشه فیلیپنی دارند و ویرجیل از مادربزرگش شنیده است، قصه‌هایی که برای کنار آمدن با شرایط خاص و مقابله با ترس است. ماجراجویی‌های این چهار نوجوان حس ماجراجویانه مخاطب را راضی می‌کند. با توصیف قلدری‌ها و برخورد ناسالم، چنین رفتارهایی، به ویژه با کودکان با نیازهای ویژه، را به نقد می‌کشد.

    درباره نویسنده کتاب «آهااای دنیا»

    ارین انتراداکلی نویسنده فیلیپینی- امریکایی و ساکن پنسیلوانیا است که در کتاب‌هایش به کودکان با نیازهای ویژه توجهی جدی دارد. این کتاب که سومین اثر ارین انترادا کلی است، برنده جایزه نیوبری سال ۲۰۱۸ شده است. کتاب‌های «سرزمین دختران فراموش شده» و «اول تو بازی کن» از دیگر کتاب‌های اوست که به فارسی ترجمه شده است.

    من صندلی نیستم!
    بازدید : 107
    پنجشنبه 9 آبان 1398 زمان : 10:37

    ملودی شخصیت کتاب «بیرون ذهن من» دختری است که از کودکی مجبور بوده از ویلچر استفاده کند. اما مشکل اصلی او این نیست.

    ملودی مشکلی دارد که باعث می‌شود ارتباط او با دنیای بیرون کاملاً قطع باشد. او نمی‌تواند راه برود، نمی‌تواند صحبت کند، نمی‌تواند توانایی ذهنی‌اش را به نمایش بگذارد و با دیگران ارتباط برقرار کند. او می‌داند با دیگران فرق دارد، ذهنش پر از کلماتی است که نمی‌تواند بیان‌شان کند. او نمی‌خواهد در کلاس کودکان با نیازهای ویژه باشد، دوست دارد به بقیه ثابت کند که می‌تواند همراه با بقیه‌ی همسن و سالانش درس بخواند و در هوش چیزی از آن‌ها کم ندارد. این کتاب بیش از هر چیز از استیصال ملودی در برقراری ارتباط با دنیای بیرون حرف می‌زند، کلمه‌های محدودی که روی سینی ویلچر او نصب شده و ملودی با انگشت به آن‌ها اشاره می‌کند برایش کافی نیست. بالاخره با حمایت مادر و پدرش و همسایه‌شان خانم وی ملودی می‌تواند از کلاس ویژه بیرون بیاید و مثل بقیه در کلاس عادی درس بخواند.

    کاترین دختری است که مسئولیت همراهی ملودی در کلاس آقای دیمینگ را برعهده دارد. اما چیزی که زندگی ملودی را عوض می‌کند حضور در این کلاس نیست، خرید دستگاهی پیشرفته است که ذهن پیچیده‌ ملودی را نمایش می‌دهد و ارتباط او با دنیای بیرون را ممکن می‌کند. تا جایی که ملودی در مسابقه هوش و اطلاعات عمومی بین‌استانی مقام می‌آورد، اما باز هم همکلاسی‌هایش حاضر به پذیرش او در کنار خودشان نیستند.

    کتاب «بیرون ذهن من» بیش از هر چیز در باره تلاش ملودی برای ثابت کردن خودش است و می‌تواند نگاه هر خواننده‌ای را نسبت به توانایی کودکانی با شرایط خاص تغییر بدهد.

    من صندلی نیستم!
    بازدید : 178
    پنجشنبه 9 آبان 1398 زمان : 10:26

    بستر زمانی مجموعه اکو، جنگ جهانی دوم است. زندگی فردریش، مایک و آیوی به خاطر جنگ تغییر می‌کند.

    زندگی خانوادگی‌شان تغییر می‌کند، از هم جدا می‌افتند و مجبورند با این تغییرات دست و پنجه نرم کنند. در هر کتاب ما سرگذشت یکی از این نوجوانان را می‌خوانیم. فردریش که به خاطر یهودی بودن خانواده‌اش مورد غضب آلمان‌های نازی است، مایک که پسر یتیمی است که از برادرش دور می‌افتد و آیوی که برادرش در جنگ به سر می‌برد. نقطه مشترک زندگی این سه نوجوان یک سازدهنی با صدایی جادویی است که در هر جلد یکی از آن‌ها صاحبش می‌شود. اگر چه این سه نوجوان در شرایط متفاوتی زندگی می‌کنند، اما بالاخره این ساز کوچک سرنوشت آن‌ها را به هم گره می‌زند.

    مجموعه اکو قدرت رؤیا، موسیقی و خانواده را به نمایش می‌گذارد. قدرتی که می‌تواند مصائب را پشت سر بگذارد و دنیا را از نو بسازد.

    من صندلی نیستم!
    بازدید : 90
    پنجشنبه 9 آبان 1398 زمان : 10:21

    کتاب «لاشخور کتاب» داستانی است هیجان‌انگیز، پر تعلیق و ترسناک از جنیفر چمبلیس برتمن. خانواده امیلی مرتب در حال جابه جایی هستند. این بار آن‌ها به سانفرانسیکو می‌روند و امیلی خوشحال است، چرا که خالق بازی آنلاین و پرسروصدای «لاشخور کتاب» که امیلی از طرفداران سفت و سخت آن است، در این شهر زندگی می‌کند.

    در این بازی، کاربری کتابی را در جایی پنهان می‌کند و بقیه باید با استفاده از سرنخ‌های معماگونه‌ای کتاب را پیدا کند که کاربر در اینترنت گذاشته است. اما ورود خانواده امیلی به سانفرانسیکو با حمله به خالق این بازی، گریسون گریسولد، همزمان می‌شود و او به حالت کما می‌رود. امیلی در شهر جدید نیز این بازی را انجام می‌دهد و این بار پسر همسایه هم او را همراهی می‌کند. اما بچه‌ها درگیر ماجراهایی می‌شوند که به ضاربان گریسون مربوط است و اینکه چرا آن‌ها به او حمله کرده‌اند و در پی یافتن چه چیزی بوده‌اند.

    در داستان به اسم ادگار آلن پو و آثار او بسیار اشاره می‌شود، نویسنده‌ای قدیمی که دارای سبگ گوتیک و معماگونه است. مخاطب ضمن لذت بردن از ماجراجویی‌های پلیسی- معمایی، با ادبیات گوتیک و ادگار آلن پو و تعدادی از نویسندگان و آثار مهم ادبی آشنا می‌شود. ارزش دوستان صمیمی را می‌فهمد، قدر داشتن برادری بزرگ‌تر و همراه را درک می‌کند، یاد می‌گیرد که می‌توان با شرایط خانواده کنار آمد و مرتب در سفر بود، یاد می‌گیرد که می‌توان از اینترنت و شبکه‌های مجازی استفاده مفید کرد، با فضای کتاب و کتاب‌فروشی‌ها آشنا می‌شود و... .

    درباره نویسنده کتاب «لاشخور کتاب»

    جنیفر چمبلیس برتمن، نویسنده مجموعه لاشخور کتاب، فارغ التحصیل رشته نویسندگی خلاق است و پیش از نوشتن برای کودکان را آغاز کند بیش از ۱۰ سال نویسندگی کرده است. او هم اکنون نویسنده نیویرک تایمز است.

    اکو (داستان فردریش، داستان مایک، داستان آیوی)
    بازدید : 135
    پنجشنبه 9 آبان 1398 زمان : 10:06

    در کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن معلمها»، به زیبایی مسایل دوران نوجوانی بیان شده است. بلوغ عاطفی و رفتاری قهرمان کتاب و نحوهٔ برخورد بزرگترها با او و مشکلاتش و تلاش خود او برای رسیدن به اهدافش ستودنی است.

    دوران نوجوانی برای اکثر افراد، زمان آشوب و سرکشی است. خانواده‌های زیادی را می‌شناسم که از نزدیکی فرزندشان به این دوره می‌ترسند و بچه‌های نازنینی را هم دیده‌ام که در میان انبوه تغییرات جسمی و روانی و صد البته ناآگاهی ما بزرگترها در مورد نحوهٔ رفتار صحیح، این سال‌ها را با رنج سپری کرده‌اند.

    ادبیات نوجوان می‌تواند به کمک همهٔ ما بیاید تا زندگی باکیفیت‌تری را به فرزندمان ببخشیم.علاوه بر این، به جای تمرکز بر اهداف تک بعدی تحصیلی، توانایی‌های او را در عرصه‌های مختلف، ارتقا دهیم و آماده‌اش کنیم تا در هنگام ورود به دورهٔ بزرگسالی زندگی مستقل و موفقی داشته باشد.

    کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن معلمها» دقیقا چنین اثریست. خیلی‌ها با شنیدن اسمش، آن را در ردهٔ کتاب‌های نامناسب و دارای بدآموزی قرار می‌دهند در حالی که ماجرا کاملا راهی متضاد را سپری می‌کند.

    قهرمان کلاس هفتمی کتاب، استیو، باید برای درس تاریخ جهان پروژهٔ عملی گروهی انجام دهد.او ایدهٔ درخشان مومیایی کردن مرغ را در نظر گرفته اما اتفاقات خنده‌دار سر کلاس تاریخ باعث بروز تنش بین او و معلم می‌شود.

    از سوی دیگر، برای ارایهٔ ساعت اختراعی‌اش به انجمن مخترعان به تامین هزینهٔ سفر احتیاج دارد. ولی از پدر و مادرش می‌شنود که خودش باید نیمی از پول را به دست بیاورد.

    کل کتاب چالش‌ها و اتفاقات بامزه‌ای است که استیو پشت سر می‌گذارد. اما وقتی می‌فهمد که والدینش همراه مدیر تصمیم گرفته‌اند که او سال هشتم را جهشی بخواند و به دبیرستان برود، ناراحت شده و با طراحی و اجرای راه‌هایی برای ذله کردن معلم‌ها، سعی می‌کند به همه نشان بدهد آمادهٔ ورود به دبیرستان نیست. اما در واقع او فقط نمی‌خواهد از دوستانش جدا شود.

    کتاب پر از اتفاقات غافلگیرکننده و پر احساس است. روابط افراد و شخصیت‌ها بسیار زنده بیان شده‌اند. به خاطر همین این کتاب و جلد قبلی‌اش، «صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها» از زمان نخستین چاپ در سال ۲۰۰۵ در سراسر دنیا مورد توجه بوده است. البته مخاطب ایرانی چندان با این اثر آشنا نیست. اما اغلب مروجان خواندن، آن را می‌شناسند و استفاده می‌کنند.

    ازدواج مجدد والدین، مرگ، شکست، بیماری، تنگناهای مالی و مواجه شدن بااضافه شدن فرزند جدیدی به خانواده از جمله تم‌های کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن معلمها» هستند. اما تم اصلی به نظر من گفت و گو با دیگران و تفکر در تنهایی و تلاش برای مرتب کردن اوضاع است. چیزی که سرانجام باعث پایانی خوشایند می‌شود.

    کتاب «صد و یک راه برای ذله کردن معلمها» کتاب روانشناسی نیست. اما نکات فراوانی برای مخاطب خود دارد. مطمئنا ما هم می‌توانیم با آگاهی و دور شدن از کلیشه‌هایی که نتیجه‌اش بزرگسال‌های ناتوان و ضعیف است، شاهد بالندگی نسلی پر امید و شجاع باشیم.

    این کتاب برای نوجوان، دوازده تا پانزده سال و صد البته برای والدین، معلمان و تمام افراد مرتبط با این گروه سنی که دوست دارند به درکی دقیق‌تر از آن‌ها برسند مناسب است.

    گربه‌های لوسی و پرنده‌های رنگارنگ
    بازدید : 181
    22 مهر 1398 زمان : 11:21

    کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه‌ای جذاب و رازآلودست از همراهی و گفت و گوی یک صبح تا غروب نوجوان دوازده ساله‌ای به نام رهی با یک خانم نقاش غریب و کمی مشکوک.

    رهی که دارد با ماتیفو، شخصیت خیالی کتاب محبوبش، در فضا دوچرخه‌سواری می‌کند با صدای مادرش از خواب بیدار می‌شود: او باید برود سر کار.

    ای کاش مامان اجازه می‌داد او بیشتر با دوچرخه مورد علاقه‌اش «ویوای اف سون ۲۴ دنده سایز ۲۶» باشد. حالا سر چه کاری باید برود؟

    مادر توضیح درست و حسابی نمی‌دهد فقط می‌گوید برای یک روز کار یک میلیون و صد و سی و چهار هزار تومان بهش پول می‌دهند. دقیقا همان مقداری که برای خرید دوچرخه «ویوای اف سون ۲۴ دنده سایز ۲۶» نیاز دارد.

    اما این چه کاری‌ست که برای یک روز اینقدر برایش پول می‌دهند؟ مادرش که هنوز مرددست که او را بفرستد یا نه توضیح می‌دهد که این بیشتر یک کار انسانی‌ست و بهتر بود برای این کار پولی نمی‌گرفتند. در هر حال رهی می‌تواند انتخاب کند. اگر دوست دارد برای خریدن دوچرخه مورد علاقه‌اش دو تابستان پشت هم برود جلوی پیتزافروشی، پوست خرگوش تنش کند و مردم را دعوت کند به خریدن پیتزا تصمیم با خودش است. همین الان می‌توانند زنگ بزنند به مادر کیا و دوست رهی به جای او سر کار برود.

    رهی دیگری سوالی نمی‌پرسد. حتی نمی‌خواهد بداند این چه کاری‌ست. آخر ممکن است پشیمان شود و نرود و مجبور باشد همچنان با دوچرخه قدیمی مارک «فلش»اش دوچرخه‌سواری کند. مادرش از او می‌خواهد اتاقش را مرتب کند، کتاب‌های ژول ورن پدرش را به کتابخانه برگرداند و بعد هم لباس نو را بپوشد. رهی البته ترجیح می‌دهد به اتاقش بگوید جزیره و جزیره‌اش را هم همان‌طور که خودش دوست دارد اداره کند. او یک جادوگر بزرگ است. کارهای زیادی ازش برمی‌آید. او حتی می‌تواند یک سطل آب را بدون اینکه یک قطره از آن روی فرش بریزد وسط خانه چپ کند. اما مادرش قیچی برش نان را به طرفش می‌گیرد و اخطار می‌کند از این کارها انجام ندهد.

    رهی از مجتمع‌شان بیرون می‌آید، درخت‌های لیلکی را یکی یکی می‌شمارد، همراه با مرور تصورات و خیالاتش از جزیره و قهرمان‌های خیالی کتاب‌های مجبوبش، به خصوص ماتیفو که پاهایش مثل درخت است و دست‌هایش مثل پتک، به یک خانه ویلایی بزرگ در منطقه پولدارهای شهر می‌رسد. جایی که در آنجا خبری از لیکی‌های خاردار نیست و رهی و دوستش کیا به آنجا می‌گویند جزیره گنج.

    در این خانه رهی با خانم نقاش و همسرش روبرو می‌شود و بعد از خوردن صبحانه به اتاقی می‌روند که یک جورایی آتلیه و محل کار خانم پارسا است. اتاقی که خانم نقاش با پیشنهاد رهی آن را جزیره رنگ‌ها می‌نامد و خودش را ملکه جزیره رنگ‌ها.

    از اینجا گفت وگوی رهی، جادوگر بزرگ با خانم پارسا، ملکه جزیره رنگ‌ها شروع می‌شود. رهی از خیالات و افکارش می‌گوید، خانم نقاش هم با او همراه می‌شود و از افکار و زندگی‌اش می‌گوید. از نقاشی و تابلوهایش و گوش بریده ونگوگ و نقاشی ادگار دگا برایش می‌گوید؛ از شوهرش آقای مهندس می‌گوید که هم معمارست و هم استودیوی ضبط موسیقی دارد و همچون ماهی‌ریزه زود می‌آید و زود می‌رود؛ رهی را به اتاق پسرش، امیرطاها می‌برد، کمد لباس‌هایش را نشان می‌دهد و از رهی می‌خواهد یکی از لباس‌هایش را که به رنگ گل کاسنی بپوشد؛ برایش مرغ لیمویی با سالاد روسی و دسر تیرامیسوی ایتالیایی آماده می‌کند، با هم ناهار می‌خورند، دوباره به جزیره رنگ‌ها برمی‌گردند، جادوگر بزرگ ژست‌های جور واجور می‌گیرد، ملکه طرح می‌کشد؛ و در تمام مدت گفت وگوی آنها ادامه دارد و راز «رهی قرارست برای چه کاری این همه پول بگیرد؟» کم کم بزرگ و عجیب‌تر می‌شود و تبدیل می‌شود به «توی این خانه چه خبر است؟ این حرف‌ها و جر و بحث‌های بین خانم پارسا و شوهرش سر چیست؟ اینها در مورد چی حرف می‌زنند؟ اصلا امیرطاها پسرشان کجاست؟ این همه لباس با سایزهای مختلف فقط برای امیرطاهاست یا پسر دیگری دارند یا نه؟ ماجرای بادخورک‌ها یا راز تابلوی زنی با گل‌های داوودی چیست؟ چرا آقای مهندس اجازه نمی‌دهد خانم نقاش برود بازار گل‌فروش‌ها؟»

    کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه جزیره‌های دورافتاده از هم است. قصه فرمانروای یک جزیره و ملکه جزیره دیگری‌ست که نه تنها هیچ ربطی به هم ندارند حتی از هم خبر هم نداشته‌اند، اما وقتی با هم همراه می‌شوند دنیای همدیگر را می‌پذیرند، به آن احترام می‌گذارند، با هم گفت و گو می‌کنند، از رازهایشان با هم می‌گویند و گره مشکلات یکدیگر را باز می‌کنند.

    کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه همراهی یک خانم نقاش با دنیای غریب و خیال‌انگیز نوجوانی است تا دردها و زخم‌هایی درمان شوند که نقاشی و طراحی، زندگی در محله پولدارها و قوطی قرص‌ها از التیام‌شان برنیامده. شاید هم درمانی موقت تا سالی دیگر و سالگردی دیگر. رمان جمشید خانیان در حین خوش‌خوانی و سادگی پر است از نشانه‌ها و المان‌هایی که مخاطب را در کشف، رازگشایی و تفسیر اثر به فکر و چالش می‌کشد.

    گفت و گوی کتابک با جمشید خانیان درباره کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها

    معلم من یک هیولاست!
    بازدید : 135
    18 مهر 1398 زمان : 11:1

    در کتاب «سردترین روز در باغ وحش» سیستم گرمایشی باغ‌وحش میلتون میدو خراب می‌شود و همه با کمک هم باید این مشکل را به شکلی حل کنند.

    سردترین روز سردترین هفتهٔ سال است که در باغ‌وحش میلتون میدو سیستم گرمایشی از کار می‌افتد. آخر هفته هم هست و تا بخواهد درست شود حداقل سه روز طول می‌کشد. همه در حال یخ زدن هستند، به‌جز خرس قطبی که با غرور از جلوی جانوران دیگر رد می‌شود و به آن‌ها فخر می‌فروشد. راه حلی که به فکر آقای پیکلِز، مدیر باغ‌وحش، می‌رسد این است که هر مسئول نگهداری، جانور خودش را با خود به خانه ببرد و اول هفته که سیستم گرمایشی درست می‌شود برگرداند. ادامهٔ کتاب داستان جانورانی است که به خانهٔ انسان‌های نگهدارندهٔ خود رفته‌اند و ماجراهایی که در این موقعیت دور از ذهن و عجیب رخ می‌دهد. آخر هفته می‌گذرد و جانوران با خاطرهٔ خوش به باغ‌وحش بر می‌گردند، اما مدیر و نگهدارنده‌های باغ‌وحش مطمئن می‌شوند که دیگر هرگز نباید این تجربه را تکرار کنند و تلاش می‌کنند کمک مالی برای تهیهٔ تعداد زیادی پتو و کیسهٔ آب گرم جمع‌آوری کنند تا دفعهٔ بعد که سیستم گرمایشی از کار می‌افتد از آن‌ها استفاده کنند.

    درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «سردترین روز در باغ وحش»

    «آلن راسبریجر» روزنامه‌نگار شناخته شده انگلیسی است و مدتی نیز سردبیر روزنامه گاردین بوده است. «سردترین روز در باغ‌حش» یکی از سه کتاب او برای کودکان است که داستان آن‌ها در یک باغ‌وحش می‌گذرد و اولین تجربهٔ او در حوزه نویسندگی ادبیات کودکان است. راسبریجر در این مجموعه، باغ‌وحش که فضایی آشنا و جذاب برای کودکان است را به عنوان مکان مرکزی داستان‌هایش انتخاب کرده است و در هر داستان با زبان طنز سلسله رخدادهای پشت هم و پیچیده‌ای را که یک رخداد ساده سرآغازشان بوده است روایت می‌کند.

    «بن کورت» تصویرگر انگلیسی کتاب‌های کودکان است. تصاویر او تکمیل‌کننده داستان‌های آلن راسبریجر هستند و کودک را به شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌کنند.

    کتاب‌های «بدبوترین روز باغ‌وحش» و «شلوغ‌ترین روز باغ‌وحش» کتاب‌های دیگر این مجموعه سه جلدی هستند.

    این پی‌پی مال کیه؟
    بازدید : 195
    17 مهر 1398 زمان : 10:55

    هر بار رخدادی در باغ‌وحش میلتون میدو آغاز یک دنیا رخداد پیچیده و در هم دیگر است که همه را از رییس باغ وحش تا مراقبین جانوران تا جانوران درگیر خود می‌کند. در کتاب «شلوغ‌ترین روز در باغ وحش» ایده به ظاهر آسان مدیر باغ‌وحش تبدیل به یک به‌هم ریختگی بزرگ می‌شود.

    آقای راجا که هشت سال است از کرگدن باغ‌وحش مراقبت می‌کند پیش مدیر باغ‌وحش می‌رود تا برای یک روز به او اجازه دهد مسئول نگهداری جانور دیگری باشد. آقای پیکلِز از این ایده استقبال می‌کند و اجازه می‌دهد همهٔ نگهدارنده‌های جانوران برای یک روز جایشان را با هم عوض کنند. بی‌خبر از این‌که چه بی‌نظمی بزرگی در انتظارشان است. چون هر نگهدارنده فقط نگهداری از جانور خودش را بلد است و رفتارها و قلقش را می‌شناسد. نگهدارنده‌ها از پس نگهداری جانوران جدیدشان بر نمی‌آیند و همه چیز در باغ‌وحش به هم می‌ریزد. بی‌نظمی و شلوغی به بیرون از باغ‌وحش هم کشیده می‌شود و شهر را هم در هم می‌ریزد. بالاخره مدیر باغ‌وحش و نگهدارنده‌های جانوران موفق می‌شوند همه چیز را سر جایش برگردانند و آرامش را به باغ‌وحش برگردانند. از آن به بعد مدیر باغ‌وحش مطمئن می‌شود که هیچ‌وقت یک بار دیگر اجازه نخواهد داد مسئولین نگهداری جانوران جایشان را با هم عوض کنند.

    درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «شلوغ‌ترین روز در باغ وحش»

    «آلن راسبریجر» روزنامه‌نگار شناخته شدهٔ انگلیسی است و مدتی نیز سردبیر روزنامهٔ گاردین بوده است. «سردترین روز در باغ‌حش» یکی از سه کتاب او برای کودکان است که داستان آن‌ها در یک باغ‌وحش می‌گذرد و اولین تجربهٔ او در حوزهٔ نویسندگی ادبیات کودکان است. راسبریجر در این مجموعه، باغ‌وحش که فضایی آشنا و جذاب برای کودکان است را به عنوان مکان مرکزی داستان‌هایش انتخاب کرده است و در هر داستان با زبان طنز سلسله رخدادهای پشت هم و پیچیده‌ای را که یک رخداد ساده سرآغازشان بوده است روایت می‌کند.

    «بن کورت» تصویرگر انگلیسی کتاب‌های کودکان است. تصاویر او تکمیل‌کنندهٔ داستان‌های آلن راسبریجر هستند و کودک را به شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌کنند.

    کتاب‌های «سردترین روز باغ‌وحش» و «بدبوترین روز باغ‌وحش» کتاب‌های دیگر این مجموعهٔ سه جلدی هستند.

    سردترین روز در باغ وحش

    تعداد صفحات : 0

    اخبار وبلاگ
    درباره ما
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 164
  • بازدید کننده امروز : 165
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 170
  • بازدید ماه : 2879
  • بازدید سال : 7135
  • بازدید کلی : 52503
  • کدهای اختصاصی