بلاگ کتابک

کتابِ «وقتی خال‌خالی و راه‌راه زبان‌شان به‌هم گره خورد» با یک روز معمولی در برکه آغاز می‌شود. دو قورباغه، خال‌خالی و راه راه، از خواب بیدار شده‌اند و همه چیز آرام به‌نظر می‌رسد.

کتاب «اژدهای عینکی کله اره‌ای» داستان تصویری پسرکی است که حوصله‌اش سررفته. اسباب‌بازی‌هایش برایش تکراری شده‌اند و می‌خواهد یک اژدها داشته باشد. پس کیسه‌اش را برمی‌دارد و توی خانه راه می‌افتد. از هر گوشه و اتاقی چیزی برمی‌دارد و دوباره به اتاقش برمی‌گردد.

کتاب «دوباره المر» ماجرای دیگری را از المر و دوستانش روایت می‌کند. روز جشن المر نزدیک است.

کتاب «راز درخت ها» کتابی تصویری است که داستان باغبانی را می‌گوید که شب‌ها فعالیت می‌کند و درختان را به شکل‌های جالب در می‌آورد.

کتاب «اما و مامان و مامانی» داستانِ آفتاب‌پرست کوچولویی‌ست که حوصله‌اش سر رفته و می‌خواهد با مادربزرگش قایم‌باشک بازی کند.

در کتابِ «قولولی» مثل هر جای دیگری، آدم‌ها آشغال می‌ریزند و برکه و جنگل را کثیف می‌کنند و این تازه شروع دردسرهای حیوانات و حشرات و همه ساکنان برکه و جنگل است.

کتاب «پاندورا و پرنده» کتابی تصویری درباره‌ دوستی، رشد و نو شدن است و داستانی دلگرم کننده و امیدبخش دارد.

کتاب «اژدهای آزمایشگاه» داستان هم‌دلی‌ست؛ مهربانی کردن، وقتی بقیه مهربان نیستند.

تنها نشانی در کتاب «جزیره شادی» راندن به سمت افق است. آیا این کافی است برای دخترکی سوار بر بلم تا جزیره‌ی شادی‌اش را بیاید؟

خط خطی‌های گوری در کتاب «خط خطی‌های من» به چه درد می‌خورد؟ هیچ‌کس گوری را دوست ندارد و در مدرسه با او بازی نمی‌کند. گوری متفاوت است، در نقاشی کشیدن، ارتباط برقرار کردن، سر کلاس علوم و حتی نگاه کردن!