loading...
YourAds Here YourAds Here

بلاگ کتابک

بازدید : 719
1 آبان 1398 زمان : 12:31

بعضی کتاب‌ها فقط دقایق ما را پر می‌کنند و نکاتی را یاد می‌دهند و گروهی دیگر که تعدادشان زیاد نیست، احساسات و خاطرات ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند. کتاب «فقط یک قصه ی دیگر!» از گروه دوم است.

تمام پدر و مادرهایی را که عادت دارند و داشته‌اند، برای بچه‌هایشان کتاب بخوانند غرق در لذت آن لحظه‌های شیرین می‌کند. لحظاتی تکرار نشدنی که فرزند کوچک‌شان سرا پا اشتیاق شده برای قدم زدن در دنیای کتاب‌ها.

خرگوش کوچولو کتاب «فقط یک قصه ی دیگر!» به یکی دو کتاب زمان خواب قانع نیست. مادر، پدر، مادربزرگ و پدربزرگ برایش کتاب می‌خوانند_بدون این که از خستگی سرش داد بزنند یا بداخلاقی کنند_ تا این که کتاب‌ها تمام می‌شود. قهرمان ما می‌خوابد اما فردا صبح بلند می‌شود و می‌رود تا کتاب خودش را بنویسد و از دوستانش هم می‌پرسد که چه کتاب‌هایی را دوست دارند.

استقلال خرگوش کوچولو و عزت نفس او و ارتباطات بسیار زیبایی که در اثر خلق شده و با تصاویری به رنگ‌های ملایم کامل گشته و شادی شخصیت‌ها وقتی درباره کتاب حرف می‌زنند و ارتباط عاطفی قشنگ‌شان با پدر و مادر از جمله نقاط قوت کتاب «فقط یک قصه ی دیگر!» است.

موریس و کتاب های پرنده
بازدید : 401
30 مهر 1398 زمان : 12:20

مهمترین ویژگی کتاب «غول و دوچرخه» از منظر من کودکی ِنویسنده کتاب با دخترش «درسا» در ساحت ادبیات است.

حرکت در سرزمین خیال‌ورزی و گاه گاه سرک کشیدن به دنیای واقع برای صدا کردن مخاطب به منظور همراهی با نویسنده و درسا و غول بچه قصه.

ماجرا از دزدیده شدن دوچرخه و تماس با پلیس و راه افتادن درسا دختر نویسنده وسط داستان آغاز می‌شود. پدر و دختر در تعقیب و گریزهای دزد سر از خانه غولبچه‌ای که مثل آدمیزادها لباس می‌پوشید اما شاخ‌هایش از زیر کلاه پیدا است در می‌آورند غولبچه که گرسنه است و هیزم‌ها را آتش کرده برای پختن غذای آدمیزادی اما با زغال‌ها روی دیوار اسم بهترین دوستش را می‌نویسد و …

مفاهیم اصلی کتاب «غول و دوچرخه»

مالکیت دزد / پلیس گم شدن/ پیدا شدن فرار زندان ترس اعتماد /انتظار دوستی لذت تنهایی/همراهی عجیب و غریب جبر/اختیار

تکنیک‌های کاربردی در کتاب «غول و دوچرخه»

خیال‌ورزی شناخت و بروز احساسات طنز ابزار معنازدایی از مفاهیم سلبی غافلگیری و تعلیق معناسازی خلاقیت و انتخابگری حل مساله مشارکتی امنیت‌جویی در خانواده ریسک و کشف ناشناخته‌ ها

در نگاه نخستین با ماجرایی همراه می‌شویم که مرزهای خیال و واقعیت در هم تنیده دارد. رفت و برگشت درسا از عالم واقع به عالم خیال و ایجاد تعلیق‌های مداوم برای طرح مفاهیم سلبی مانند دزدی، ترس و غافلگیری در خانه مخوف غول است. نویسنده با همراهی دخترش درسا داستانی هیجان‌انگیز که پایانی از پیش‌تعیین‌شده در ذهنش ندارد را آغاز می‌کند. در هم تنیدگی خیال و واقعیت مهمترین ابزار او برای معنازدایی از ترس یا دزدی و معناسازی برای ترس و دزدی است.

نگاهی نو و کودکانه به مفاهیمی که بار ارزشی در دایره فضایل/رذایل اخلاقی دارند. عاقبتی مانند زندان برای دزدی و فرار از چنگ عدالت و افتادن به چاله بدتر یک غولبچه رشته ماجراهایی است که کودک با کُشتی ذهنی خود را جای قهرمان می‌گذارد و باید تصمیمش را بگیرد، بهترین پایان را انتخاب کند و مخاطب قصه هم در این ارزیابی همراه اوست.

مهمترین وجه این قصه خیال‌پردازی منقطع و جانانه‌اش است. به شکلی که نیاز به تصویرگری با جزییات ندارد و همراه با کلمات تصاویرو هیجانات پشت چشم‌های مخاطب به صف می‌شوند و پر کردن جاهای خالی بر عهده مخاطب گذارده می‌شود به همین دلیل تصویرگری کتاب کاملا به جا و همراه با قصه است.

کتاب «غول و دوچرخه» مناسب برای بلندخوانی است و به دلیل گستره مفاهیم سلبی و ارزش‌مدار بهتر است در دسترس کودکان طیف باسواد هشت سال به بالا که زندگی اجتماعی را آغاز کرده‌اند و قوانین و فلسفه باید و نبایدها را درک و مرز خیال و واقع را می‌شناسند باشد.

فقط یک قصه ی دیگر!
بازدید : 383
29 مهر 1398 زمان : 12:14

کتاب «چه کسی این بلا را سر شهر آورده؟» با همراهی تصاویر، داستانی از زشتی جنگ را برای کودکان روایت می‌کند.

کتاب «چه کسی این بلا را سر شهر آورده؟» داستان تانک کوچولویی است که برای اولین بار به جنگ می‌رود. او گلوله‌بازی را دوست دارد. او نمی‌داند جنگ چیست. وقتی با آخرین گلوله‌اش به شهر می‌رسد و با شهری ویران رو به رو می‌شود که نمی‌داند چه کسی این بلا را سر شهر آورده. اما وقتی که لوله‌اش را به طرف دخترکی نشانه می‌رود با دیدن چهره وحشت‌زده او می‌فهمد که همه چیز را می‌فهمد. دلش از غصه پر می‌شود؛ آن قدر پر که آخرین گلوله در دلش می‌ترکد و او تبدیل به پرنده‌هایی سفید و قشنگ می‌شود.

روش مناسب برای حمل بارهایی با وزن کم
بازدید : 350
28 مهر 1398 زمان : 12:6

گربه بازیگوش کتاب «چستر!» با ماژیک‌اش از روی جلد به خواننده لبخند می‌زند و شیطنت او را در پایین جلد می‌بینیم که نام نویسنده و تصویرگر کتاب را خط زده و نام خودش را نوشته.

دعوای میان ملانی و چستر از داخل جلد آغاز می‌شود. ملانی از نوشتن قصه‌ای درباره یک موش می‌گوید که چستر نمی‌گذارد او بنویسد. او چستر و ماژیک قرمزش را مزاحم می‌داند و دنبال راهی است تا کل ماجرا را در دست بگیرد اما چستر که اجازه نمی‌دهد! ملانی چستر را یک گربهٔ بی‌تربیت و یک گلوله پشمی خودخواه خطاب می‌کند که همیشه می‌خواهد حرف آخر را بزند. حتی به‌خاطر رفتار او از خوانندگان معذرت می‌خواهد. چستر هم تقدیم‌نامه ملانی را در کتاب تغییر می‌دهد و جای‌اش نام خودش را می‌گذارد: «برای چستر که بدون او نمی‌توانستم این کتاب را بنویسم.» و ما نیمه بدن چستر را می‌بینیم که درون قصه می‌رود. ملانی آغاز می‌کند: «روزی روزگاری موشی بود...» و چستر موش را از قصه بیرون می‌اندازد: «موش چمدان‌های‌اش را بست و رفت...» و خودش در قصه ساکن می‌شود. ملانی هم با موش، سگی بزرگ به قصه می‌آورد. اما این چیزها چستر را نمی‌ترساند چون برای سگ می‌نویسد که گیاه‌خوار است و هر دو را به خانه‌ای بیرون شهر می‌قرستد و شروع می‌کند به تعریف از خودش! اما ملانی باران می‌فرستد و همه نوشته‌های چستر را می‌شوید و باز دعوای آن‌ها تا پایان کتاب ادامه می‌یابد.

کتاب «چستر!» شما را به دنیای جدیدی در داستان‌نویسی برای کودکان دعوت می‌کند. حضور چستر در همه جای کتاب برای کودکان هیجان‌انگیز است. چستر در همه جا در کار ملانی دخالت می‌کند و نمی‌گذارد او قصه‌اش را بنویسد و شخصیت‌ها را از قصه بیرون می‌کند. این قدرت‌نمایی چستر که شخصیتی خیالی است با ملانی که واقعی است، دنیای جدیدی را به کودکان نشان می‌دهد و خیال‌پردازی را در آن‌ها رشد می‌دهد.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «چستر!»

ملانی وات در شهر مونترال کانادا زندگی می‌کند. او نویسنده و تصویرگر چند کتاب کودک است مانند مجموعه «سنجاب ترسو»، «آگوستین»، «لئون آفتاب پرست»، «بازگشت چستر!» و «یادگیری با حیوانات است.»

چستر از زبان خودش: این خانم اسمش چی بود؟ را فراموش کنید. چستر نویسنده و تصویرگر واقعی کتاب است. کتابی که خود چستر آن را تحسین کرده است.

چه کسی این بلا را سر شهر آورده؟
بازدید : 318
27 مهر 1398 زمان : 12:1

گربه بازیگوش کتاب «بازگشت چستر!» باز هم اجازه نمی‌دهد که ملانی داستان‌اش را بنویسید. با ماژیک قرمزی که دست‌اش است همه جای کتاب می‌نویسد، داستان را تغییر می‌دهد، حتی روی جلد هم نام نویسنده و تصویرگر را خط زده که یعنی این کتاب برای ملانی وات نیست!

از ابتدای کتاب، پیش از آغاز داستان، گفت‌وگوی ملانی و چستر را می‌بینیم: «سلام من ملانی وات هستم و با کتاب جدیدی دربارهٔ چستر برگشته‌ام. اما باز هم این گربه حرف گوش نمی‌دهد.» و حرف‌های چستر را با رنگ قرمز می‌خوانیم که ملانی را به مبارزهٔ نهایی دعوت می‌کند و ملانی هم تهدید به حذف چستر: «چستر، مراقب رفتارت باش، وگرنه حذفت می‌کنم.» و چستر می‌گوید: «حرف‌های الکی پلکی!»و مبارزه میان ملانی و چستر ملانی آغار می‌شود از متنی که چستر خطاب به هواداران نوشته و ملانی به پاسخ داده که تمامی نامه‌های طرفداران را خود چستر نوشته تا تغییر تقدیم‌نامه کتاب توسط چستر و نافرمانی چستر از ملانی در داستان که از او می‌خواهد زمان داستان را به خیلی قبل‌تر ببرد، زمان‌های بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار دور و ملانی درباره چستری بنویسید که چرخ را در غارش اختراع کرده است! اما ملانی هم بیکار نمی‌نشیند و تمساحی برای خوردن گربه غارنشین می‌کشد. اما چسنر عقب‌نشینی نمی‌کند. میان داستان از یک دایناسور بزرگ و بوگندو می‌نویسد و با اره نقاشی ملانی را نصف می‌کند. ملانی سرانجام یک آزمون بازیگری برای پیدا کردن جانشین چستر می‌گذارد و یکی یکی بازیگران را به درون داستان می‌فرستد اما چستر از داستان بیرون نمی‌رود و شیطنت‌ها تا پایان کتاب و آگهی چستر برای پیدا کردن نویسنده ادامه می‌یابد!

از خواندن کتاب «بازگشت چستر!» غافل نشوید. کتاب از هیچ چیز نگذشته و کودک را درگیر همه کتاب کرده است از نام نویسنده و تصویرگر تا داخل رو و پشت جلد، شناسنامه و تا پایان کتاب. در همه جا مبارزه چستر و ملانی دنیایی متفاوت، زیبا، بامزه و هیجان‌انگیز می‌سازد. این کتاب، تفاوت میان دنیای بزرگسالان و کودکان را به خوبی بازنمایی می‌کند.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «بازگشت چستر!»

ملانی وات در شهر مونترال کانادا زندگی می‌کند. او نویسنده و تصویرگر چند کتاب کودک است مانند مجموعه «سنجاب ترسو»، «آگوستین»، «لئون آفتاب پرست».

چستر نویسنده و تصویرگر واقعی و ستاره بهترین کتاب‌های کودکان است که تا حالا خلق شده‌اند. طرفدارها در سراسر دنیا با این نظر موافق هستند که او مغز متفکری است که پشت ملانی وات قرار دارد و همه اعتبار این کار با باارزش است. نخستین جلد از این مجموعه «چستر!» نام دارد.

چه کسی این بلا را سر شهر آورده؟
بازدید : 901
26 مهر 1398 زمان : 11:52

کتاب «ابرها و ساعت‌ها» از مجموعه کتاب‌های مهارت‌های زندگی است که اطلاعاتی درباره بی‌اختیاری مدفوع در کودکان به مخاطب می‌دهد.

نویسنده کتاب با روشی خلاقانه، غیرمستقیم در قالب داستانی جذاب به بی‌اختیاری مدفوع در کودکان پرداخته است. هم چنین در کتاب به علل این پدیده ار نظر جسمی، عاطفی و راه‌های درمان آن بخصوص از نظر روانی و دارویی اشاره شده است. در این داستان شخصیت اصلی داستان با مشکل بی‌اختیاری مدفوع روبه روست و هم کلاسی‌هایش او را مسخره می‌کنند.

از نکات مثبت این کتاب می‌توان به انتخاب موضوع اشاره کرد. هم چنین روش آرام‌سازی کودک با پیشنهاد پزشک معالج، مسایل خانوادگی مطرح شده در کتاب و همذات‌پنداری مخاطب با آن مانند کار کردن مادر، مرگ پدر و بیماری پدربزرگ از دیگر نکات مثبت کتاب است. تصاویر کتاب نقاشی‌های رنگی و هماهنگ با متن هستند که به جذب مخاطب کمک می‌کنند.

مربی می‌تواند از این کتاب برای آموزش و کمک به کودکانی که مشکل بی‌اختیاری ادرار یا مدفوع دارند استفاده کند. هم چنین در کتاب اطلاعاتی درباره این موضوع به بزرگترها داده می‌شود که می‌توانند از آن در مواجهه با بی‌اختیاری ادرار و مدفوع در کودکان خود استفاده کنند.

چه کسی این بلا را سر شهر آورده؟
بازدید : 333
25 مهر 1398 زمان : 11:45

کتاب «فیزیک لعنتی،آلیس در سرزمین علوم» با زبانی ساده، روان و مناسب سن مخاطب اطلاعاتی در باره فیزیک و قوانین گوناگون آن به مخاطب می‌دهد.

روش ارایه اطلاعات در کتاب خلاقانه، غیرمستقیم و داستانی جذاب است. کتاب به شیوه‌ای سرگرم‌کننده وآموزنده مخاطب را با دانشمندان بزرگ فیزیک مانند گالیله، نیوتن، اینشتین، ماری کوری و... و کشفیات آن‌ها آشنا می‌کند و با تخیلی شیرین همراه با نوجوان داستان یعنی آلیس به دنیای اسرارآمیز و حیرت‌آور فیزیک و ارتباط آن با واقعیت‌های روزمره زندگی می‌برد و با هر فصل کتاب اطلاعات مخاطب در این باره بیشتر می‌شود و به خواندن بقیه داستان ترغیب می‌شود.

معلم می‌تواند از تمام فصل‌های کتاب «فیزیک لعنتی،آلیس در سرزمین علوم» برای آموزش غیرمستقیم فیزیک و قوانین آن و معرفی دانشمندان بزرگ فیزیک و کشفیات آن‌ها با توجه به شیوه ارایه خلاقانه کتاب استفاده کند.

ابرها و ساعت‌ها: درباره بی‌اختیاری ادرار و مدفوع
بازدید : 244
24 مهر 1398 زمان : 11:36

کتاب «درخت دختر» داستان دلنشین رابطهٔ دختری کوچک به نام افرا، درختش و خواهر کوچک تازه واردش است.

دخترک کوچک که به دنیا می‌آید خانواده‌اش به یاد او یک درخت افرا می‌کارند و نامش را هم افرا می‌گذارند. هر دو افرا پا به پای هم قد می‌کشند و به نوعی دوست هم هستند. افرا درختش را دوست دارد و از آن مراقبت می‌کند، برایش آواز می‌خواند، در سرما کت تنش می‌کند و درخت در باد برایش می‌رقصد. تا این‌که یک روز درختی تازه در کنار درخت افرا سر و کله‌اش پیدا می‌شود. یک درخت بید، و همان روز، افرا می‌فهمد خواهر کوچکش بید به دنیا آمده است. افرا مراقب خواهرش است و وقت‌هایی که حوصله‌اش سر می‌رود و گریه می‌کند او را زیر سایه درختش می‌برد. جایی که برای هردویشان جا هست و درخت برایشان می‌رقصد و بید آرام می‌شود.

درباره نویسنده کتاب «درخت دختر»

«لوری نیکُلز» تصویرگری را از دوران مدرسه آغاز کرده است. نیکلز نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان است و تاکنون جوایز متعددی را از آن خود کرده است.

پس از موفقیت کتاب «درخت دختر» که در زبان اصلی به نام «افرا Maple» منتشر شده است، نیکلز داستان‌های دیگری از این دو خواهر را نیز منتشر کرده است. کتاب‌های «من و خواهرم با هم» و «من و خواهرم دور از هم» از دیگر کتاب‌های این مجموعه است که انتشارات پرتقال منتشر کرده است.

کاربردها و فعالیت ها

۱. گفتگو کنید.

پس از بلندخوانی کتاب با سوالاتی مانند زیر ۱ گفتگو شکل دهید.

افرا چرا درختش را دوست داشت؟

درخت افرا هم دخترک را دوست داشت؟ از کجا فهمیدید؟

افرا و درخت هر ۲ رشد می‌کردند. ۱ قد کدامشان بلندتر بود؟ بعد کدامشان قدش بلندتر شد؟ فکر می‌کنید چرا این طور است؟ همه‌ی گیاهان قدشان از ما بلندتر است؟ تابه‌حال گیاهی دیده‌اید که قدش از ما کوتاه‌تر باشد؟

آیا تابه‌حال درخت کاشته‌اید؟ چه درختی؟ در چه زمانی یا به چه مناسبتی؟

آیا شما هم مثل افرا و بید درختی که در تولدتان کاشته شده باشد دارید؟

افرا چه کارهایی برای نگهداری از خواهر کوچکش می‌کرد؟ چه کاری از همه بیشتر خواهرش را آرام می‌کرد؟

درخت افرا در طول سال چه تغییراتی می‌کرد؟ هر تصویر را نشان دهید و از کودکان بخواهید نام فصل را بگویند.

درخت‌ها در فصل زمستان چه اتفاقی برایشان می‌افتد؟

۲. آلبوم فصل‌ها

افرا گذر فصل‌ها و تاثیر آن‌ها بر گیاهان را با مشاهده‌ی مداوم درختش می‌آموزد. همراه کودکان آلبومی از فصل‌ها و تغییراتی که درختان می‌کنند بسازید. می‌توانید درختان همیشه سبز و خزان‌کننده را نیز با هم مقایسه کنید.

۳. درخت بکارید.

همراه کودکان درخت بکارید. از کودکان بخواهید برای درختانشان نام انتخاب کنند و ۱ شناسنامه درست کنند. اگر کودکان خواهر یا برادر تازه متولد دارند، همراهشان به یاد فرزند جدید درخت بکارید.

۴. قد کی بلندتره؟

به یک حیاط پر گیاه یا یک پارک یا یک فضای طبیعی بروید و بازی اندازه‌گیری قد راه بیندازید. از کودکان بخواهید گیاهانی که قدشان از آن‌ها بلندتر یا کوتاه‌تر است را پیدا کنند.

فیزیک لعنتی، آلیس در سرزمین علوم
بازدید : 469
23 مهر 1398 زمان : 11:26

کمتر کسی پیدا می‌شود که از نام کتاب «معلم من یک هیولاست!» تعجب کند. دانش‌آموزانی در همه جای دنیا پیدا می‌شوند که معلم‌شان را دوست نداشته باشند و او را خیلی ترسناک ببینند مانند بابی در این کتاب!

اگر تصویرهای کتاب هم همین را به خواننده نشان دهد پس باید باور کنیم که بزرگ‌ترین مشکل بابی در مدرسه خانم کربی است. بابی او را چندین برابر خودش می‌بیند با موهایی فر که بیشتر شبیه یال اسب است در تصویر، صورتی سبز، با چشم‌هایی ترسناک و دهانی بزرگ با دندان‌هایی تیز و سوراخ‌های بینی‌اش نیم صورت‌اش را پوشانده. خانم کربی پا به زمین می‌کوبد و می‌غرد. با این توصیف‌ها بابی باید هم از او بترسد! اما یک روز تعطیل چیز وحشتناکی بابی را غافل‌گیر می‌کند. او در پارک خانم کربی را می‌بیند. او نه می‌تواند فرار کند و نه قایم شود. پس می‌نشیند کنار معلم‌اش و آن دو با هم حرف می‌زنند. باد که می‌آید و کلاه خانم کربی را می‌برد، این بابی است که کلاهی را نجات می‌دهد که یادگار مادربزرگ خانم کربی است و بابی می‌شود قهرمان خانم کربی! آن دو دربارهٔ اردک‌ها حرف می‌زنند و کواک کواک می‌کنند. با هم به جای محبوب بابی بالای تپه می‌روند و خانم کربی یک موشک درست می‌کند و به بابی می‌دهد. اتفاق شگفت‌انگیزی که در کتاب می‌افتد، تغییر چهرهٔ خانم کربی در تصویرهاست. کم کم می‌بینیم که خانم کربی یک زن معمولی و حتی زیباست! از رنگ پوست‌اش تا سوراخ‌های بینی و دندان‌ها و موها، همه کم کم در تصویرها تغییر می‌کنند. زمانی که بابی از معلم‌اش خداحافظی می‌کند، ما چهرهٔ اصلی خانم کربی را می‌بینیم. اما این پایان ماجرا نیست! خانم کربی باز غرش می‌کند اما این بار به جای خرسه! و آفرین می‌گوید برای نمرهٔ بابی اما هنگامی که کسی موشک می‌اندازد بین کلاس، دوباره صورت‌اش سبز می‌شود!

کتاب «معلم من یک هیولاست!» داستانی ساده اما شگفت‌انگیز را با همراهی تصویرها و قدم به قدم از زاویه چشم کودک کتاب روایت می‌کند. ما از نگاه او به خانم کربی می‌نگریم و ترس‌ها و دوست‌داشتن‌های‌اش را می‌بینیم. چند خانم کربی در زندگی‌مان می‌شناسیم و آن‌ها را ترسناک می‌بینیم اما این ترس از نگاه ماست نه برای ظاهر و باطن واقعی آن‌ها؟

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «معلم من یک هیولاست!»

پیتر براون، نویسنده و تصویرگر کتاب، در آمریکا به دنیا آمده و در کالج طراحی آرت‌سنتر در کالیفرنیا نقاشی خوانده است. در سال ۲۰۰۳ اولین کتاب‌اش را تصویرگری کرده، پرواز دودو. از او کتاب‌های «آقای ببر وحشی می‌شود»، «باغچه پسرک»، «باغ بی‌انتها»؛ «تو دوست من هستی» و «ربات جنگلی» به فارسی ترجمه شده است.

فیزیک لعنتی، آلیس در سرزمین علوم
بازدید : 629
22 مهر 1398 زمان : 11:21

کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه‌ای جذاب و رازآلودست از همراهی و گفت و گوی یک صبح تا غروب نوجوان دوازده ساله‌ای به نام رهی با یک خانم نقاش غریب و کمی مشکوک.

رهی که دارد با ماتیفو، شخصیت خیالی کتاب محبوبش، در فضا دوچرخه‌سواری می‌کند با صدای مادرش از خواب بیدار می‌شود: او باید برود سر کار.

ای کاش مامان اجازه می‌داد او بیشتر با دوچرخه مورد علاقه‌اش «ویوای اف سون ۲۴ دنده سایز ۲۶» باشد. حالا سر چه کاری باید برود؟

مادر توضیح درست و حسابی نمی‌دهد فقط می‌گوید برای یک روز کار یک میلیون و صد و سی و چهار هزار تومان بهش پول می‌دهند. دقیقا همان مقداری که برای خرید دوچرخه «ویوای اف سون ۲۴ دنده سایز ۲۶» نیاز دارد.

اما این چه کاری‌ست که برای یک روز اینقدر برایش پول می‌دهند؟ مادرش که هنوز مرددست که او را بفرستد یا نه توضیح می‌دهد که این بیشتر یک کار انسانی‌ست و بهتر بود برای این کار پولی نمی‌گرفتند. در هر حال رهی می‌تواند انتخاب کند. اگر دوست دارد برای خریدن دوچرخه مورد علاقه‌اش دو تابستان پشت هم برود جلوی پیتزافروشی، پوست خرگوش تنش کند و مردم را دعوت کند به خریدن پیتزا تصمیم با خودش است. همین الان می‌توانند زنگ بزنند به مادر کیا و دوست رهی به جای او سر کار برود.

رهی دیگری سوالی نمی‌پرسد. حتی نمی‌خواهد بداند این چه کاری‌ست. آخر ممکن است پشیمان شود و نرود و مجبور باشد همچنان با دوچرخه قدیمی مارک «فلش»اش دوچرخه‌سواری کند. مادرش از او می‌خواهد اتاقش را مرتب کند، کتاب‌های ژول ورن پدرش را به کتابخانه برگرداند و بعد هم لباس نو را بپوشد. رهی البته ترجیح می‌دهد به اتاقش بگوید جزیره و جزیره‌اش را هم همان‌طور که خودش دوست دارد اداره کند. او یک جادوگر بزرگ است. کارهای زیادی ازش برمی‌آید. او حتی می‌تواند یک سطل آب را بدون اینکه یک قطره از آن روی فرش بریزد وسط خانه چپ کند. اما مادرش قیچی برش نان را به طرفش می‌گیرد و اخطار می‌کند از این کارها انجام ندهد.

رهی از مجتمع‌شان بیرون می‌آید، درخت‌های لیلکی را یکی یکی می‌شمارد، همراه با مرور تصورات و خیالاتش از جزیره و قهرمان‌های خیالی کتاب‌های مجبوبش، به خصوص ماتیفو که پاهایش مثل درخت است و دست‌هایش مثل پتک، به یک خانه ویلایی بزرگ در منطقه پولدارهای شهر می‌رسد. جایی که در آنجا خبری از لیکی‌های خاردار نیست و رهی و دوستش کیا به آنجا می‌گویند جزیره گنج.

در این خانه رهی با خانم نقاش و همسرش روبرو می‌شود و بعد از خوردن صبحانه به اتاقی می‌روند که یک جورایی آتلیه و محل کار خانم پارسا است. اتاقی که خانم نقاش با پیشنهاد رهی آن را جزیره رنگ‌ها می‌نامد و خودش را ملکه جزیره رنگ‌ها.

از اینجا گفت وگوی رهی، جادوگر بزرگ با خانم پارسا، ملکه جزیره رنگ‌ها شروع می‌شود. رهی از خیالات و افکارش می‌گوید، خانم نقاش هم با او همراه می‌شود و از افکار و زندگی‌اش می‌گوید. از نقاشی و تابلوهایش و گوش بریده ونگوگ و نقاشی ادگار دگا برایش می‌گوید؛ از شوهرش آقای مهندس می‌گوید که هم معمارست و هم استودیوی ضبط موسیقی دارد و همچون ماهی‌ریزه زود می‌آید و زود می‌رود؛ رهی را به اتاق پسرش، امیرطاها می‌برد، کمد لباس‌هایش را نشان می‌دهد و از رهی می‌خواهد یکی از لباس‌هایش را که به رنگ گل کاسنی بپوشد؛ برایش مرغ لیمویی با سالاد روسی و دسر تیرامیسوی ایتالیایی آماده می‌کند، با هم ناهار می‌خورند، دوباره به جزیره رنگ‌ها برمی‌گردند، جادوگر بزرگ ژست‌های جور واجور می‌گیرد، ملکه طرح می‌کشد؛ و در تمام مدت گفت وگوی آنها ادامه دارد و راز «رهی قرارست برای چه کاری این همه پول بگیرد؟» کم کم بزرگ و عجیب‌تر می‌شود و تبدیل می‌شود به «توی این خانه چه خبر است؟ این حرف‌ها و جر و بحث‌های بین خانم پارسا و شوهرش سر چیست؟ اینها در مورد چی حرف می‌زنند؟ اصلا امیرطاها پسرشان کجاست؟ این همه لباس با سایزهای مختلف فقط برای امیرطاهاست یا پسر دیگری دارند یا نه؟ ماجرای بادخورک‌ها یا راز تابلوی زنی با گل‌های داوودی چیست؟ چرا آقای مهندس اجازه نمی‌دهد خانم نقاش برود بازار گل‌فروش‌ها؟»

کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه جزیره‌های دورافتاده از هم است. قصه فرمانروای یک جزیره و ملکه جزیره دیگری‌ست که نه تنها هیچ ربطی به هم ندارند حتی از هم خبر هم نداشته‌اند، اما وقتی با هم همراه می‌شوند دنیای همدیگر را می‌پذیرند، به آن احترام می‌گذارند، با هم گفت و گو می‌کنند، از رازهایشان با هم می‌گویند و گره مشکلات یکدیگر را باز می‌کنند.

کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها» قصه همراهی یک خانم نقاش با دنیای غریب و خیال‌انگیز نوجوانی است تا دردها و زخم‌هایی درمان شوند که نقاشی و طراحی، زندگی در محله پولدارها و قوطی قرص‌ها از التیام‌شان برنیامده. شاید هم درمانی موقت تا سالی دیگر و سالگردی دیگر. رمان جمشید خانیان در حین خوش‌خوانی و سادگی پر است از نشانه‌ها و المان‌هایی که مخاطب را در کشف، رازگشایی و تفسیر اثر به فکر و چالش می‌کشد.

گفت و گوی کتابک با جمشید خانیان درباره کتاب «گفتگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگ‌ها

معلم من یک هیولاست!

تعداد صفحات : 0

اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 42
  • بازدید کننده امروز : 32
  • باردید دیروز : 150
  • بازدید کننده دیروز : 93
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 888
  • بازدید ماه : 1486
  • بازدید سال : 1486
  • بازدید کلی : 197580
  • کدهای اختصاصی