کتاب تصویری «وای چه جاها که خواهی رفت» حامل پیامی روحیهبخش در ستایش زندگی است و به تمام مردم در هر سن و مرتبهای سفارش میکند که یک جا ساکن نمانند، ماجراجویی کنند و با خطرهای زندگی روبهرو شوند. این کتاب به کودکان درباره زندگی واقعی هوشیاری میدهد و میگوید زندگی پستی و بلندیهایی دارد که بهتر است با همه توان از آنها عبور کرد.
پسری که عاشق ریاضی بودکتاب «فکرش را بکن این چیزها را در خیابان مالبری دیدم» داستان پسری به نام مارکو است که در راه بازگشت از مدرسه توصیه پدر فکرش را مشغول کرده است. پدرش به او گفته است: «چشمهایت را باز کن و هرچه را که میتوانی ببینی خوب ببین.» اما وفتی مارکو به او میگوید کجاها بوده و چهها دیده، پدر حرفهایش را باور نمیکند.
هیتی عروسک یکصد سالهداستان کتاب «بچهی گروفالو» در ادامه کتاب «گروفالو» نوشته شدهاست. این داستان درباره بچه گروفالویی است که پدرش به او هشدار میدهد به جنگل تاریک نرود چون یک موش گنده بدجنس در کمین گروفالوها نشستهاست.
فکرش را بکن این چیزها را در خیابان مالبری دیدمکتاب «دریا قرمز نیست»، داستان یک مدادشمعی است با برچسب قرمز، بنابراین سایر مدادشمعیها هم او را یک مدادشمعی قرمز میدانند. در حالیکه او واقعا آبی است و برای همین هر چیز قرمزی را آبی میکشد. معلم، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، قیچی، چسب، مداد و همه سعی میکنند به او کمک کنند تا مثل یک مدادشمعی قرمز عمل کند. اما موفق نمیشوند. مدادشمعی قرمز بسیار ناراحت و ناامید است. همه مدادشمعیها فکر میکنند یک جای کار اشکال دارد.
به وبلاگ خود خوش امدیدکتاب «چمدان شگفتانگیزهاپو» یک کتاب تصویری است با تصویرهای زیبا و لطیف و داستانی دلگرم کننده در ستایش و اهمیت دوستی.
بیا بیا تماشا، شناخت رنگ هاکتاب «رز به دیدن آقای وینترگارتن میرود» درباره خانوادهای به نام سامرز است که به خانه جدید اسبابکشی کردهاند. خانه و باغچه خانواده سامرز پر از نور و آفتاب و رنگ و گلهای مختلف است.
بیا بیا تماشا، شناخت رنگ هاکتاب «خرس یا اردک» داستانی است شیرین با طنزی پنهان برای آموزش مفهوم خودباوری به کودکان و اینکه باوجود تفاوتهایی که با دیگران دارند میتوانند با آنها دوست باشند. در این داستان، خرس دیگر دلش نمیخواهد یک خرس باشد. از خوابیدن در تمام زمستان خسته است، در تابستان پشمهای بدنش خیلی گرم هستند و از دست زنبورهایی که نیشش میزنند عصبانی و کلافه است. در همین فکرهاست که متوجه یک خانواده اردک میشود که صف بستهاندو میروند. خرس پیش آنها میرود و آخر صف میایستد و شروع میکند به تکرار کارهایی که اردکها میکنند. وقتی بزرگترین اردک از وجود خرس باخبر میشود او را از صف بیرون میکند اما خرس از او خواهش میکند به او یاد بدهد چطور میتواند مانند یک اردک باشد. اردک شروع میکند به آموزش خرس. نخستین مرحله لانهسازی و مراقبت از تخم است اما خرس تخمش را گم میکند. دومین مرحله شناکردن است اما خرس خیلی آب به اطرافش میپاشد. مرحله آخر پروازکردن است. خرس باید از یک تپه بالا برود و بپرد تا به پرواز دربیاید اما وقتی به هوا میپرد با سر به زمین میخورد. خرس حسابی ناامید و غمگین شد و از درخت بالا میرود تا پنهان شود. اردک از خرس میخواهد ناراحت نباشد چون هیچ اردکی نمیتواند به این خوبی از درخت بالا برود؛ پس خرس بار دیگر از درخت بالا میرود و این بار اردک را هم بر پشتش سوار میکند. از آن به بعد خرس و اردک دوستی خوبی را با هم آغاز میکنند، با هم به تماشای غروب آفتاب بر بالای درخت مینشینند و عسل میخورند. تصاویر کتاب «خرس یا اردک» با چاشنی طنز کشیده شدهاند. از نشانههای طنز آن میتوان به تفاوت اندازه خرس و اردک، نگاه اردک به خرس که از پایین به بالاست و لحظههای تلاش خرس برای اردک شدن اشاره کرد. پایان داستان بسیار لذتبخش است زیرا به دوستی خرس و اردک ختم میشود و میبینیم که آنها از بودن در کنارهم خوشحالاند. کتاب «خرس یا اردک» برای بلندخوانی مناسب است. درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «خرس یا اردک»: کتی هادسون در میدلزبرو در شمال شرق انگلستان بزرگ شد. او از کودکی تصویرگری میکرد. هنگامیکه بر در و دیوارهای خانهشان نقاشی میکشید، پدر و مادرش به استعداد او پی بردند و تشویقش کردند تا به جای دیوار با مداد روی کاغذ نقاشی کند. کمکم مداد جای خودش را به جوهر و آبرنگ داد و یک نقاش حرفهای شد. در حال حاضر کتی هادسون یک تصویرگر مستقل است که در لندن زندگی میکند. کتاب «خرس یا اردک» نخستین کتاب اوست که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
In Vitro Fertilization IVFبرای چه کسی زندگی می کنی؟ خودت یا دیگران؟ کرمی را میشناسم که تصمیم گرفت برای شنیدن «صد آفرین گفتن» دیگران، هر کاری بکند. البته بیچاره کارهایی میکرد که به نفع دیگران هم بود؛ آتش جنگل را خاموش کرد، تونلی طولانی از این سر شهر به آن سر ساخت، برج بلند ساخت و... راستی داشت یادم میرفت، بعضی وقت ها هم که کاری نبود انجام بدهد تا صد آفرین بشنود، هر طوری بود یک کاری جور میکرد. یک روز که از کنار سد بزرگی میگذشت، با زحمت سوراخ کوچکی در سد ایجاد کرد. بعد هم تنش را باد کرد و خودش را توی سوراخ جا کرد و با صدای بلند فریاد زد تا همه فداکاری او را ببینند! او خودش را به آب و آتش میزد تا دیگران تاییدش کنند و حسابی هم معروف شده بود، اما یک روز دید که تنها و غمگین است! هیچ کس را ندارد! خیلی خسته است! یعنی یک جای کارش اشکال داشت؟ اگر گفتی چه کسی او را متوجه این مسئله کرد؟ تصاویر کتاب، جالب و خلاقانهاند. تصویرگر کتاب که نویسنده آن هم هست، وسایل پیش پا افتاده دور و بر را به گونهای تازه به ما نشان میدهد. کرم سه نقطه، چسب زخمی است که گاه و بیگاه، وقتی دستمان خراش برمیدارد و از آن خون میآید، بر زخممان میچسبانیم. با دیدن تصاویر، به خودمان میگوییم چه طور تا به حال من اینها را ندیده بودم؟
آقای ماجیکا و سرایدار مدرسهکتابهای «حیوانات کله پای من ۱ و ۲» جانوران مختلف را با شعر و تصویر معرفی میکنند. اما این تنها کارکرد کتاب نیست. ساختار کتاب به شکلی است که کودک بازیگونه میتواند جانورانی جدید با نامهایی جدید بسازد که به رشد مهارتهای زبانیاش کمک میکند.
عکس العمل در برابر خیانت مردان چگونه باید باشد؟در روزگاری به سر میبریم که پیشرفت تکنولوژی، بیش از آنکه آدمها را به هم نزدیک کند، آنها را به هم شبیه کرده است.
ماکارونی و کوفته قلقلی برای همه؛ یک داستان ریاضیتعداد صفحات : 0