بلاگ کتابک

بازدید : 328
چهارشنبه 6 آذر 1398 زمان : 12:00

وقتی خال‌خالی و راه راه زبان‌شان به‌هم گره خورد

کتابِ «وقتی خال‌خالی و راه‌راه زبان‌شان به‌هم گره خورد» با یک روز معمولی در برکه آغاز می‌شود. دو قورباغه، خال‌خالی و راه راه، از خواب بیدار شده‌اند و همه چیز آرام به‌نظر می‌رسد.

اما... اما انگار خبرهایی هست! آن‌طرف آدم کوچولوها، که کتاب همسایه‌های قورباغه‌ها صدایشان می‌زد، دارند نقشه‌ای برای قورباغه‌ها می‌کشند. اما قورباغه‌ها چه دارند که باید کسی برایشان نقشه بکشد؟

از همان تصویر اول که همه چیز آرام است، یکی از آدم کوچولوها را در تصویر با دوربینش روی شاخه‌ای درخت می‌بینیم که از قورباغه عکس می‌گیرد. آن‌ها حواس‌شان به برکه است. چرا؟ آدم کوچولوها لباس پروانه‌ای می‌پوشند و قورباغه‌ها فکر می‌کنند آن‌ها واقعا پروانه هستند. خال‌خالی از این طرف برکه زبانشان را بیرون می‌آورد، راه راه از آن یکی طرف برکه. پروانه‌ها از بین زبان‌شان فرار می‌کنند و زبانِ قورباغه‌ها به‌هم گره می‌خورد. آن‌ها که نمی‌دانند گره زبان‌شان چطور باز می‌شود، هی زبان‌شان را می‌کشند و گره‌اش سفت‌تر می‌شود. آخر می‌نشینند به خیال‌بافی. آدم کوچولوها هم در این خیال‌بافی کمک‌شان می‌کنند. کتابِ «وقتی خال‌خالی و راه راه زبان‌شان به‌هم گره خورد» می‌پرسد با دو زبان گره خورده به‌هم چکار می‌شود کرد؟ و قورباغه‌ها با خیال‌هایشان پاسخ می‌دهند. شاید بتوانند از این طرف برکه به آن طرفش پل بزنند، تنهٔ درخت را اندازه بگیرند، گردن زرافه، بین زمین و آسمان پل بزنند و خیالات قورباغه‌ها با فکرهای آدم کوچولوها، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. آدم‌ها را به آسمان می‌برند، سیاره‌ها پر از آدم می‌شود و حتی قورباغه‌ها در خیال‌شان یکی زمین را می‌خورد یکی آسمان را. شب که همسایه‌ها رفته‌اند، خال‌خالی و راه راه تازه یادشان می‌آید گره زبان‌شان چطور باز می‌شود. وقتی که دیگر هیچ بوته و درختی در برکه نمانده و آدم کوچولوها همه چیز را بریده و برده‌اند، همان وقتی قورباغه‌ها با خیالاتشان خوش بودند. پایان کتابِ «وقتی خال‌خالی و راه راه زبان‌شان به‌هم گره خورد» باقی ساکنان برکه هم در تصویر چمدان بسته و دارند می‌روند؛ حلزون و مورچه و سنجاقکی که از ابتدا در تصاویر کتاب شاهد همهٔ ماجراها بودند.

درباره کتاب «وقتی خال‌خالی و راه راه زبان‌شان به‌هم گره خورد»

کتاب «وقتی خال‌خالی و راه راه زبان‌شان به‌هم گره خورد» برگزیده اولین مسابقه و کارگاه خلق کتاب تصویری در سال ۱۳۹۳ است. این کارگاه در انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد و نویسنده و تصویرگر در کنار هم یک کتاب تصویری را خلق کردند.

حیوانات بیشه (مجموعه کتاب جورچین طبیعت)
بازدید : 405
دوشنبه 4 آذر 1398 زمان : 12:39

اژدهای عینکی کله اره‌ای

کتاب «اژدهای عینکی کله اره‌ای» داستان تصویری پسرکی است که حوصله‌اش سررفته. اسباب‌بازی‌هایش برایش تکراری شده‌اند و می‌خواهد یک اژدها داشته باشد. پس کیسه‌اش را برمی‌دارد و توی خانه راه می‌افتد. از هر گوشه و اتاقی چیزی برمی‌دارد و دوباره به اتاقش برمی‌گردد.

اژدهایش را می‌سازد و دوباره توی خانه راه می‌افتد. اما این بار تنها نیست. او یک اژدها با خودش دارد. اصلا دیگر پسرکی وجود ندارد. حالا یک اژدها در خانه راه افتاده. پسرک بار اول که تنهایی سراغ خواهر، مادر و پدرش رفته تا برای ساختن اژدهایش چیزکی بردارد هر کدام سرش غر زده‌اند که چرا مزاحم‌شان شده؛ نگفتم اینجا نیا! نگفتم توی دست و پام نباش! نگفتم سر و صدا نکن!

اما بار دوم چه؟ این بار خواهری که سرش لای کتاب‌ها گم شده، مادری که درگیر کارهای خانه است و پدری که در کارگاهش مشغول تعمیر وسایل است، چه واکنشی نشان می‌دهند؟ اصلا اژدها را می‌بینند؟ پسرک را چه؟ پسرک فقط خواسته یک اسباب بازی تازه داشته باشد یا هدف دیگری دارد؟ به هدفش می‌رسد؟ اگر امروز به هدفش رسید روزهای دیگر چه؟

روی جلد کتاب «اژدهای عینکی کله اره‌ای» نشانی طلایی وجود دارد با عنوان برگزیده مسابقه و کارگاه خلق کتاب تصویری که گویای این مطلب است که در روند تولید کتاب نویسنده و تصویرگر در کنار هم و زیر نظر اساتید، خلق اثر را پیش برده‌اند. فریم‌هایی با رنگ‌های گرم و زنده که در آن از جزییات غیرضروری اجتناب شده، جهان ذهنی و عینی پسرک شخصیت اصلی را به خوبی تصویر کشیده و به نظر می‌رسد توانسته از عهده‌ کامل کردن متن و قصه‌ جذاب و خواندنی کتاب بر بیاید.

کتاب «اژدهای عینکی کله اره‌ای» داستانی است از زاویه دید کودک امروزی. کودکی که انواع و اقسام اسباب‌بازی‌ و سرگرمی‌ها در اختیارش قرار می‌گیرد و به بیان دقیق‌تر با این وسایل محدود و محاصره می‌شود، تا بزرگترها بتوانند به کارهایشان برسند. کودکی که با وجود هزینه‌های بالایی که برای آموزش، سرگرمی و نیازهای دیگرش می‌شود تنهایی را بیش از کودک نسل قبل خود احساس می‌کند. او توجه خواهر، برادر و از همه مهم‌تر پدر و مادرش را طلب می‌کند و در نهایت با پناه به عالم خیال و رویا دست به خلاقیت می‌زند تا هم خودش را از تنهایی نجات دهد و هم دیگران را به توجه بیشتر به خود و دنیایش فرابخواند.

کتاب «اژدهای عنیکی کله اره‌ای» در فهرست لاک پشت پرنده با نشان ۵ لاک پشت قرار گرفته و در دومین سالانه هنر طراحی کتاب، نشان شیرازه، به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شده است.

گزیده‌هایی از کتاب

پسرک نشست روی اژدها و گفت:

بزن برویم!

اژدها گرسنه‌اش بود. گفت:

اگر بروی توی شکمم، بیشتر به تو خوش می‌گذرد.

پسرک با خودش فکر کرد:

چه پیشنهاد بامزه‌ای!

و رفت توی شکم اژدها!

کاربردها و فعالیت ها

از کودک بخواهید با استفاده از اسباب‌بازی‌هایش یک موجود جدید و خیالی بسازد.

با کودک همراهی کرده و یک قصه و یا نمایش خلاق برای آن موجود بسازید.

از کودک بخواهید نقش آن موجود خیالی را بازی کند. از زبانش حرف بزند و یا یک بازی جدید با اطرافیانش خلق کند.

نقش تازه کودک را پذیرفته و نیازها و خواسته‌هایش را جویا شوید.

از او به عنوان یک دیگری در انتقال حرف‌ها و پیام‌های‌تان به کودک استفاده کنید.

وسایل خانه را، غیر از اسباب‌بازی، که به نظر بهم ارتباطی ندارند در اختیار کودک قرار دهید و از او بخواهید یک وسیله سرگرمی برای خودش درست کند. در صورت نیاز با او همراهی کنید.

تکه‌های بریده کاغذ را در اختیارش قرار دهید و با همراهی هم یک کلاژ از یک شخصیت تازه بسازید.

نیکی و گرگ‌های بد گنده
بازدید : 361
چهارشنبه 29 آبان 1398 زمان : 12:45

دوباره المر

کتاب «دوباره المر» ماجرای دیگری را از المر و دوستانش روایت می‌کند. روز جشن المر نزدیک است.

روزی که همه فیل‌های خاکستری خودشان را رنگی می‌کنند. اما برای المر، فیل رنگارنگِ شوخ‌طبع، زندگی یکنواخت و تکراری شده است. دلش کمی تغییر و تنوع می‌خواهد، پس به فکرش می‌رسد که با دوستانش یک بازی راه بیندازد. یک شوخی به یاد ماندنی که روز خوشی را برای او و دوستانش رقم بزند. برای همین وقتی که همه خوابند...

داستان طنز «دوباره المر» داستانی است در تجلیل از هویت و خلاقیت. با «دوباره المر» کودکان مفهوم دوستی و شادی را می‌آموزند و این‌که چگونه دوستان‌شان را شاد کنند و به شیوه‌ای خلاقانه و در عین حال ساده، لحظه‌هایی شاد را برای خود و دوستان‌شان خلق کنند.

این داستان برای بلندخوانی مناسب است و قابلیت اجرای نمایش نیز دارد.

درباره‌ نویسنده‌‌ و تصویرگر کتاب «دوباره المر»:

دیوید مک‌کی از نویسندگان و تصویرگران برجسته ادبیات کودک انگلستان است که در سال ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شد. مک‌کی داستان «المر» را در سال ۱۹۶۸ منتشر کرد، سپس در سال ۱۹۸۹ آن را با اندکی تغییر دوباره منتشرکرد و از آن پس ۴۰ عنوان کتاب دیگر با هنرنمایی این شخصیت نوشت. کتاب «المر» به پنجاه زبان ترجمه شده است و از داستان‌های محبوب کودکان است. براساس این کتاب کارتون و اسباب‌بازی ساخته شده است. ناشر کتاب «المر» ۲۶ می سال ۲۰۱۶ را روز المر نام‌گذاری کرد و کتاب‌خانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها این روز را با اجرای برنامه‌هایی در رابطه با این فیل دوست‌داشتنی جشن گرفتند. گروه «با من بخوان» موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان نیز در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ روز «المر» را جشن گرفت.

کتاب «الان نه برنارد» اثر دیگر این نویسنده و تصویرگر است که از آثار ماندگار ادبیات کودکان به شمار می‌رود. این اثر نیز به فارسی ترجمه شده است.

درباره‌ مترجم کتاب «دوباره المر»:

هورزاد عطاری در سال ۱۳۶۲ در تهران به دنیا آمده است. او دانش‌آموخته رشته مکانیک سیالات از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است. هورزاد عطاری در حال حاضر از اعضای تیم برنامه‌ریزی برای پروژه‌ها و کتاب‌خانه‌های کودک محور با من بخوان است. از این مترجم تاکنون کتاب‌های «المر» و «قورباغه دوست پیدا می‌کند» به چاپ رسیده است.

کاربردها و فعالیت ها

فعالیت‌های پیشنهادی برای کتاب «دوباره المر» (برای گروه سنی ۷-۹ سال):

۱. بالای یک برگه واژه المر را بنویسید و زیر آن سه ستون رسم کنید (مشابه جدول زیر). از کودکان بخواهید ستون‌ را پر کنند و بنویسند که المر چه کارهایی می‌تواند بکند، چه چیزهایی دارد و چگونه است. پس از آن هر یک آن‌چه نوشته ‌است را با صدای بلند برای جمع بخواند. سپس، المرِ خود را در پایین صفحه نقاشی کنند و بنویسندکه چگونه می‌توانند مانند المر دوستی مهربان باشند و دوستان‌شان را شاد کنند.

می توانددارداست

بازی کندگوش‌های بزرگشاد

بپردچشمبازیگوش

حرف بزندمربع‌های رنگیرنگارنگ

بخنددخرطوممهربان

.........

۲. تصویری سیاه و سفید از المر را در وسط کاغذ رسم کنید و درون مربع‌های بدن المر اعداد یک تا ده را (به صورت پراکنده) بنویسید. در بالای صفحه نیز اعداد را به ترتیب از یک تا ده بنویسید و جلوی هرکدام را با ده رنگ مختلف نشانه‌گذاری کنید، به صورتی که هر عدد نمایانگر یک رنگ باشد. از کودکان بخواهید درون هر مربع را مطابق عددی که در آن نوشته شده است رنگ کنند.

برایم شمع روشن کن
بازدید : 269
چهارشنبه 29 آبان 1398 زمان : 12:13

راز درخت ها

کتاب «راز درخت ها» کتابی تصویری است که داستان باغبانی را می‌گوید که شب‌ها فعالیت می‌کند و درختان را به شکل‌های جالب در می‌آورد.

ویلیام، پسر کوچکی است که در یتیم‌خانه گریم‌لاچ زندگی می‌کند. او یک روز متوجه می‌شود درخت جلوی یتیم‌خانه شب گذشته به شکل یک جغد زیبا در آمده است. روزهای بعد سر و کلهٔ یک گربه، خرگوش دوست داشتنی، یک طوطی قشنگ، یک فیل بازیگوش و یک اژدهای شاهکار پیدا می‌شود. مردم محلهٔ گریم لاج درخت‌های تازه را دوست دارند و در کنار آن‌ها تا غروب شادی و بازی می‌کنند. بالاخره یک شب ویلیام موفق می‌شود مرد باغبانی را ببیند که شب‌ها در شهر پیش می‌رود و درختان را به شکل جانوران و موجودات جالب هرس می‌کند. ویلیام مرد غریبه را که باغبان شب است تا پارک محله دنبال می‌کند. مرد او را صدا می‌زند و از او می‌خواهد که برای شکل دادن درخت‌های پارک کمکش کند. آن‌ها تا دیروقت کار می‌کنند. ویلیام در پارک به خواب می‌رود و صبح که بیدار می‌شود متوجه می‌شود باغبان شب برای او یک قیچی باغبانی به یادگار گذاشته است. از آن به بعد نه مردم شهر آن مردم قبل بودند و نه ویلیام آن پسر قبل.

متن کتاب «راز درخت ها» روان و ساده است و تصاویر داستان را به خوبی تکمیل کرده‌اند. تصویرگر با به کار بردن هوشمندانهٔ رنگ‌ها در تصاویر فضای داستان را به‌خوبی به تصویر کشیده است. اهالی محله که در ابتدا همگی سفید هستند، به‌تدریج با توجه به درختان، رنگ می‌گیرند و تغییر می‌کنند.

کتاب «راز درخت ها» جوایز زیادی را از آن خود کرده است و بهترین کتاب ۶ تا ۸ سال آمازون در سال ۲۰۱۶ بوده است.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «راز درخت ها»

«تری فن»، نویسنده کتاب و «اریک فن»، تصویرگر آن، برادر هستند و کتاب «راز درخت ها» اولین کتاب آنان برای کودکان است. کتاب «راز درخت‌ها» پس از انتشار توجه زیادی را از سوی منتقدان و مخاطبان جلب کرد. آنان کتاب‌های دیگری را نیز با همکاری هم منتشر کرده‌اند. تری فن تصویرگری نیز انجام می‌دهد.

نامی برای ارّه ماهی
بازدید : 317
شنبه 25 آبان 1398 زمان : 11:51

اما و مامان و مامانی

کتاب «اما و مامان و مامانی» داستانِ آفتاب‌پرست کوچولویی‌ست که حوصله‌اش سر رفته و می‌خواهد با مادربزرگش قایم‌باشک بازی کند.

مادربزرگش چشم می‌گذارد و می‌شمرد و اِما جایی برای قایم شدن می‌گردد. در جست‌وجوی یک جای خوب، اِما به همه جا سرک می‌کشد و به همین بهانه پیش حیوانات مختلفی می‌رود و ماجراهای کوچک و ساده‌ای را پشت سر می‌گذارد.

کتاب «اما و مامان و مامانی» با این جمله آغاز می‌شود:

«اِما، اِماست. مامان، مامانِ اِماست؛ و مامانی، مامان‌بزرگِ اِماست.

ولی مامانی، مامانِ مامان هم هست. هم خیلی ساده است، و هم خیلی سخت.»

مخاطب کودک، در همان ابتدای داستان با جملات و دیالوگ‌هایی ساده، با نسبت‌ها و روابط انسانی بیشتر آشنا می‌شود و همین‌طور که با داستان پیش می‌رود، می‌تواند درک و شناخت بهتری از احساسات بزرگترها، ماهیت، شخصیت و ویژگی‌های فردی خودش پیدا کند.

در کتاب «اما و مامان و مامانی»، با آفتاب‌پرست بازیگوشی سر و کار داریم که برای پیدا کردن یک جای خوب، دست به ماجراجویی می‌زند و تصویرگر اثر «کاترین شِرِر» از این فرصت استفاده می‌کند و در پی ماجراجویی‌های اِمای کوچک، در فریم‌های تصویری‌اش معماهایی طرح می‌کند که ذهن کودک را وادار می‌کند تا در انبوه رنگ‌ها و تصویرهای مختلف، آفتاب‌پرستی را پیدا کند که یکی از توانایی‌های منحصربه‌فردش، هم‌رنگ‌شدن با چیزهای مختلف است.

«لورنتس پاولی»، نویسنده‌ کتاب «اما و مامان و مامانی»، در این کتابِ تصویری بسیار ظریف و هنرمندانه نکات اخلاقی و اجتماعی مختلفی را به مخاطب کودک آموزش می‌دهد. او می‌کوشد تا در قالبِ بازی قایم باشک و روبه‌رو شدن شخصیتِ اصلی داستان با شخصیت‌های مختلف، حیوانات کمتر شناخته شده مثل لِمور و تمساح و ... را به کودک معرفی کند.

اما نکته‌ای که داستانِ تصویری «اما و مامان و مامانی» را می‌تواند به یک اثر درخشان و موفق تبدیل کند، این است که نویسنده با انتخابِ آفتاب‌پرست‌هایی در سنین مختلف (کودک، جوان و کهنسال) بسیار ظریف و هوشمندانه دغدغه‌ها و نگرانی‌ها و محدودیت‌های هر گروه سنی را مطرح کند و نقطه‌ای از داستان که آفتاب‌پرست کوچولو پی به شباهتِ محدودیت‌هایش با مامان‌بزرگش می‌برد، «کودکی» و «کهنسالی» هنرمندانه با هم پیوند می‌خورد و کودک می‌تواند درک بهتری از نگرانی‌ها، محدودیت‌ها و باید و نبایدها داشته باشد.

کتاب «اما و مامان و مامانی»، برای گروه سنی بالای چهارسال مناسب است.

گزیده‌هایی از کتاب

اِما گفت: «مامان همیشه فکر می‌کند همه چیز را بهتر از ما می‌داند.»

مامانی لبخند زد: «خُب، بیشتر وقت‌ها بهتر می‌داند. تازه، از هر دو ما هم خوب مواظبت می‌کند.»

اِما سرش را تکان داد.

اِما یواشکی مامان را نگاه کرد و پرسید: «اگر راستی راستی مامان نتواند ما را توی مخفیگاهمان پیدا کند چی؟»

مامانی یک‌کمی فکر کرد و گفت: «خُب، آن‌وقت دیگر خوش نمی‌گذرد. هم ما حوصله‌مان سر می‌رود، هم مامان نگران می‌شود. یا فکرش را بکن، مامان از این که دنبال ما بگردد خسته شود و فراموش‌مان کند!»

اِما بی‌صدا خندید و گفت:‌«سعی می‌‌کنم بهش فکر کنم، ولی اصلا نمی‌شود.»

تارا و مرغ دریایی اش
بازدید : 327
شنبه 25 آبان 1398 زمان : 11:30

قولولی

در کتابِ «قولولی» مثل هر جای دیگری، آدم‌ها آشغال می‌ریزند و برکه و جنگل را کثیف می‌کنند و این تازه شروع دردسرهای حیوانات و حشرات و همه ساکنان برکه و جنگل است.

داستان «قولولی» از چسبیدن زبان قورباغه‌ای به سق‌اش شروع می‌شود. قورباغه زبانش را پرتاب می‌کند تا مگسی بخورد اما زبانش می‌چسبد به تیوپ چسبی که کنار برکه افتاده. زبانش که از چسب جدا می‌شود، لوله می‌شود در در دهانش. از آن روز نه می‌تواند پشه و مگس بخورد و نه دیگر قور قور کند. ساکنان برکه بهش می‌گویند زبان لوله‌ای. قورباغه بیمار راهی آسایشگاه حیوانات در جنگل می‌شود که شاید کسی درمانی برای زبانش پیدا کند. آن‌جا با فیل و حیوانات و حشرات بیمار دیگری روبه‌رو می‌شود و از آن‌جاست که زبان لوله‌ای که حالا اسمش شده «قولولی» تصمیم می‌گیرد کاری برای این آشغال‌ها بکند و آشغال‌ریزها، آدم‌ها، را ادب بکند! او اول فهرستی از چیزهایی که ساکنان جنگل نباید بخورند تهیه می‌کند و به درخت‌ها می‌چسباند، با همان زبان «ق قی‌اش» مانند: «قوراستیک یعنی پلاستیک، قورقله‌ها یعنی حلقه‌ها، قوراتری یعنی باتری و...» بعد با همهٔ ساکنان جنگل یک نقشه می‌کشند. وقتی آدم‌ها به جنگل می‌آیند و آتش روشن می‌کنند و آشغال می‌ریزند چنان بلایی سرشان می‌آید که دیگر کارشان را تکرار نمی‌کنند. قولولی وقتی جنگل را تمیز می‌کند به برکه باز می‌گردد تا برای مشکل آنجا هم فکری بکند.

کتابِ «قولولی» با این جمله تمام می‌شود: «آیا روزی می‌آید که دیگر هیج کسی جایی آشغال نریزد؟»

درباره کتاب «قولولی»

در سال ۱۳۹۳ کارگروهی در انتشارات فنی ایران به دبیری فریدون عموزاده خلیلی تشکیل شد تا کتاب‌هایی با کیفیت و با دغدغه‌های محیط زیستی و متناسب با فضای بومی ایران، برای کودکان و نوجوانان تولید شود. کتاب «قولولی» یکی از آن‌هاست.

پاندورا و پرنده
بازدید : 674
سه شنبه 21 آبان 1398 زمان : 14:09

 پاندورا و پرنده

کتاب «پاندورا و پرنده» کتابی تصویری درباره‌ دوستی، رشد و نو شدن است و داستانی دلگرم کننده و امیدبخش دارد.

پاندورا، روباهی است که در میان انبوهی از وسایل شکسته که آدم‌ها دور ریخته‌اند زندگی می‌کند. پاندورا وسایلی که بلد است را تعمیر می‌کند و دوباره به زندگی بر می‌گرداند. او با وسایل شکسته برای خودش خانه‌ای زیبا درست کرده است. اما هیچ‌کس به او سر نمی‌زند. تا این‌که یک روز پرنده‌ای با بال شکسته از آسمان به زمین می‌افتد. پاندورا از پرنده مراقبت می‌کند تا این‌که حالش بهتر می‌شود و هر بار می‌تواند کمی بیشتر از قبل پرواز کند. پرنده هر بار که به راه‌های دور می‌رود با خود هدیه‌ای برای پاندورا می‌آورد. پاندورا آن‌ها را درون یک جعبه می‌گذارد. یک روز پرنده می‌رود و بر نمی‌گردد. پاندورا قلبش می‌شکند. زمان می‌گذرد و پاندورا که خیلی غصه‌دار است متوجه اطرافش نیست. اما یک روز صبح که از گرمای آفتاب بیدار می‌شود، صدای پرنده را می‌شنود و متوجه می‌شود هدایای پرنده، دانه‌هایی بوده‌اند که رشد کرده‌اند و همه‌جا را سبز کرده‌اند و حالا او در سرزمینی زنده و شاداب زندگی می‌کند.

کتاب «پاندورا و پرنده» یک کتاب تصویری است. تصاویر زیبای کتاب که با پاستل نرم نقاشی شده‌اند، به خوبی احساسات شخصیت‌ها را منتقل کرده و متن داستان را کامل می‌کنند. داستان «پاندورا و پرنده» جنبه‌ای محیط‌زیستی نیز دارد. شخصیت اصلی داستان در سرزمینی زندگی می‌کند که با زباله‌های انسان‌ها پوشانده شده و تنها و افسرده است، اما با کمک دوستش، پرنده، موفق می‌شود سرسبزی و شادابی را به سرزمینش برگرداند.

کتاب «پاندورا و پرنده» برای بلندخوانی مناسب است (لازم است پیش از بلندخوانی کلمه اسقاطی برای کودکان تعریف شود).

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «پاندورا و پرنده»

«ویکتوریا ترنبول» تصویرگر و نویسنده‌ تازه‌کار انگلیسی است که با هنرش توجه منتقدان را خود جلب کرده است. او در سال ۲۰۱۳ برنده‌ی جایزه‌ی انجمن استعدادهای نوی تصویرگری در رشته‌ی تصویرگری کتاب‌های کودک شده است. پاندورا سومین کتاب ترنبول از میان ۴ کتاب منتشر شده‌ی اوست. کتاب پنجم وی در سال ۲۰۱۹ منتشر خواهد شد.

کاربردها و فعالیت ها

۱. گفتگو کنید.

پس از بلندخوانی کتاب، با سوالاتی از این دست یک گفتگوی گروهی شکل دهید:

سرزمین اسقاطی‌ها را چه کسانی درست کرده‌اند؟

فکر می‌کنید پیش از این‌که این مکان تبدیل به سرزمین اسقاطی‌ها شود، چه شکلی بوده است؟

آیا همه چیزهایی که آدم‌ها دور ریخته‌اند، واقعا غیرقابل استفاده بوده‌اند؟ پاندورا با این وسایل چه می‌کند تا دوباره قابل استفاده می‌شوند؟ آدم‌ها چرا خودشان آن‌ها را تعمیر نکرده‌اند؟

آیا تابه‌حال وسیله‌ای داشته‌اید که شکسته باشد و دور انداخته باشید؟ تابه‌حال شده وسیله شکسته‌ای را به جای دور انداختن تعمیر کنید؟

بخش‌های مختلف کتاب را با کودکان مرور کنید و بپرسید: پاندورا در هر تصویر چه احساسی دارد؟ چرا این احساس را دارد؟

اگر بخواهید این داستان را برای یک نفر دیگر تعریف کنید، می‌گویید این داستان درباره‌ی چیست؟

دوست دارید داستان از این به بعد چه‌طور ادامه پیدا کند؟

۲. تعمیر کنید!

از کودکان بخواهید یکی از اسباب‌بازی‌ها یا وسایل شکسته خود را بیاورند و کودک را کمک کنید تا آن را تعمیر کند.

۳. بذر بکارید!

تعدادی بذر شاهی یا منداب یا عدس و بذرهای دیگری از این دست را لای یک دستمال مرطوب، درون یک جعبه بگذارید. جعبه را یک جای گرم و دور از نور خورشید بگذارید و از کودکان بخواهید هر روز به آن سر بزنند تا اگر دستمال خشک شده است آن را مرطوب کنند. پس از مدتی جوانه‌ها سبز و شاداب رشد خواهند کرد، درست مانند جعبه‌ی پاندورا.

هنگام لاک پشت ها
بازدید : 264
سه شنبه 21 آبان 1398 زمان : 13:40

اژدهای آزمایشگاه

کتاب «اژدهای آزمایشگاه» داستان هم‌دلی‌ست؛ مهربانی کردن، وقتی بقیه مهربان نیستند.

سر زنگ آزمایشگاه، یک مداد کوچک می‌افتد زمین. می‌رود زیر پای بچه‌ها و با تن زخمی و نوک شکسته، توی آزمایشگاه جا می‌ماند. به‌ هوش که می‌آید، هوا تاریک است و در نور مهتاب، وسایل آزمایشگاه، عجیب و ترسناک به نظر می‌رسند. مداد سروصدا می‌کند و آزمایشگاه را می‌گذارد روی سرش. وسایل آزمایشگاه از خواب می‌پرند و او را بیش‌تر می‌ترسانند. اسکلت می‌خواهد با انگشت دراز استخوانی‌اش مداد را بگیرد و بااش نقاشی بکشد و بِشِر دنبال حلال مداد می‌گردد تا حلش کند و همه از شرش خلاص شوند. نزدیک است مداد پس بیفتد که اژدهای آزمایشگاه وارد میدان می‌شود…

مجموعه «وقتی ما نیستیم» یک فانتزی است؛ مکان، مدرسه و شخصیت‌ها، سرایدار و ابزار و لوازم آزمایشگاه مدرسه‌اند.

هر روز بعد از تعطیل شدن مدرسه، سرایدار همه جا را تمیز و مرتب می‌کند، درها را می‌بندد و قفل می‌زند و می‌رود ته حیاط توی اتاق خودش. اما در آزمایشگاه، تازه اول داستان است! ابزار و وسایل، از مولاژ بدن انسان و اسکلت گرفته تا لوله آزمایش و فنر و همزن، می‌آیند وسط و هر بار یک بساطی راه می‌اندازند. آن‌وقت گاهی که از دستشان در می‌رود و از خودشان نشانه‌ای به‌جا می‌گذارند، همه چیز می‌افتد گردن سرایدار! بعضی موقع‌ها هم که خراب‌کاری به بار می‌آورند و باز کاسه کوزه‌ها سر سرایدار می‌شکند. خودش فکر می‌کند یکی می‌خواهد سکته‌اش بدهد. کم مانده که دیوانه بشود ولی هر چه به مدیر و ناظم می‌گوید توی این آزمایشگاه یه خبرهایی هست کسی حرفش را باور نمی‌کند…

مجموعه «وقتی ما نیستیم» شامل «اژدهای آزمایشگاه»، «آتشفشان آزمایشگاه» و «رییس آزمایشگاه» است. در این داستان‌ها به موازات تلاش برای ایجاد لذت و سرگرمی، مقداری هم آموزش در کار تزریق شده. شاید هم بعد از خواندن داستان‌ها، بچه‌ها جور دیگری به آزمایشگاه مدرسه‌شان نگاه کنند!

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «اژدهای آزمایشگاه»

آویسا شرفی فارغ‌التحصیل رشته الکترونیک است و از سال ۸۵ کار در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را با همکاری برخی از نشریات شروع کرده است.

مجتبی حیدرپناه تصویرگر مجموعه «وقتی ما نیستیم» متولد سال ۱۳۶۹ در آباده، دانش‌آموخته رشته ‌نقاشی است و هم اکنون به عنوان کارتونیست فعالیت می‌کند و در مسابقه‌های بین‌المللی از کشورهایی مثل آرژانتین، برزیل، مکزیک، ایتالیا، چین جایزه برده است. از دیگر آثار تصویرگری او برای کودکان مجموعه «بچه‌محل نقاش‌ها» را می‌توان نام برد.

در آزمایشگاه مدرسه، یک کارگاه خلاقیت برگزار می‌شود. بچه‌ها که می‌روند، آزمایشگاه می‌ریزد به هم؛ وسایل آزمایشگاه هم می‌خواهند خلاق باشند! مسابقه «کی از همه خلاق‌تره؟» می‌گذارند و استعدادشان را به نمایش می‌گذارند. حاصل اوج خلاقیت گروهی‌شان، شعله‌ور شدن آتش است. آتش کم‌کم جلو می‌رود و به مواد قابل احتراق نزدیک‌تر می‌شود. همه ترسیده‌اند. اگر نجنبند آزمایشگاه منفجر می‌شود و همگی می‌روند روی هوا. باید هر جوری شده سرایدار را بکشانند آن‌جا. ولی چه‌طوری؟ سرایدار، بی خبر از همه‌جا، آن سر حیاط، توی اتاقش خواب است…

مجموعه «وقتی ما نیستیم» یک فانتزی است؛ مکان، مدرسه و شخصیت‌ها، سرایدار و ابزار و لوازم آزمایشگاه مدرسه‌اند.

شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب، بررسی مجموعه وقتی ما نیستیم!، بخش نخست شگردهایی برای خواندن یک کتاب خوب، بررسی مجموعه وقتی ما نیستیم!، بخش دوم

آب و هوا با المر
بازدید : 268
سه شنبه 21 آبان 1398 زمان : 13:31

جزیره شادی

تنها نشانی در کتاب «جزیره شادی» راندن به سمت افق است. آیا این کافی است برای دخترکی سوار بر بلم تا جزیره‌ی شادی‌اش را بیاید؟

شب‌ها و روزها سفر می‌کند و افق دورتر از چیزی است که در خیال پرورانده. راه درست کدام سو است؟ چه‌قدر تا افق مانده؟ کسی نیست تا برای این پرسش‌های‌اش پاسخی داشته باشد. او گرفتار باد و توفان می‌شود. گویی به پایان جهان رسیده‌. اما یک روز، از میانه‌ این توفان، سکوت باز می‌گردد و تابلویی در دریا راه جزیره‌ شادی را نشان‌اش می‌دهد. جزیره‌های بسیاری می‌بیند، بزرگ و کوچک، برآمده و هموار. او باید از میان‌شان جزیره‌ شادی‌اش را بیابد. به جزیره‌های اندیشه‌های ژرف می‌رسد، او از کنار جزیره‌های همیشه جشن، تندرستی و نیرومندی می‌گذرد و میان همه جزیره‌ها صدای‌اش می‌زنند که نام جزیره‌ی ما شادی است اما دخترک دودل است و نمی‌تواند جایی را برگزیند. پس از زمان بسیاری که در دریا می‌راند، آهنگی گوش‌نواز می‌شنود و جزیره‌ای را می‌بیند به‌سان آینه! با خود می‌اندیشد که این‌جا می‌تواند برای همیشه بماند و با دیگری زندگی بسازد. اما ماندن فراتر از تاب او است و یک روز خموشانه جزیره را ترک می‌کند و سوار بر بلم باز می‌راند و به آخرین جزیره‌ای می‌رسد که روی خط افق وجود دارد. جزیره‌ که هیچ چیز ندارد و می‌تواند همه چیز را در آن از نو بیافریند. او خوش‌بختی را یافته، جزیره شادی را!

کتاب «جزیره‌ی شادی» از آستر پیشواز به پیشوازتان می‌آید برای همراه شدن با او در این سفر. کلمات هم‌سفراند با تصاویر. نثرآهنگین کتاب با جملاتی کوتاه و آواهایی بلند، سفر را روان کرده است. ما هم در همان بلم نشسته‌ایم و از چشم دخترک در تصویرها شاهد خطرات و زیبایی‌های سفرش هستیم. کلمات تنها راویان کتاب هستند و تصاویر نشان‌دهنده‌ی هرآن‌چه در سفر می‌گذرد. برای همین، سکوت کلمات با آوردن تصویرهایی پی درپی در میان‌شان، زییایی این سفر را افزون کرده است و لذت کشفی هیجان‌انگیز را برای کودک به همراه می‌آورد. کتاب «جزیره‌ی شادی» طعمی شیرین است از جستن، خطر، ترس، شکوه، شادی، یافتن و هرآن‌چیزی که زندگی را زیستنی شیرین می‌کند.

کتاب «جزیره شادی» در سال ۲۰۱۸ به سبب متن فلسفی و شاعرانه و کیفیت بالای تعامل متن و تصویرش، برنده جایزه بهترین کتاب تصویری بلژیک و هلند شد.

ماریت تورن کویست حق انتشار این کتاب را در ایران به انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و برنامه «با من بخوان» پیشکش کرده‌ است. ترجمه این کتاب به خواست او به محمدهادی محمدی از نویسندگان برجسته ادبیات کودکان ایران سپرده شد تا ادبیت متن اصلی در ترجمه آن نیز حفظ شود.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «جزیره شادی»

ماریت تورن‌کویست تصویرگر برجسته سوئدی-هلندی و یکی از هنرمندان جهانی پشتیبان برنامه‌ «با من بخوان» است. او در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ نامزد جایزه‌ هانس کریستن‌آندرسن از کشور هلند و همچنین تاکنون ۹ بار به عنوان نامزد جایزه آسترید لیندگرن بوده است. «فراتر از یک رویا»، «پیکو، جادوگر کوچک»، «جزیره شادی» و «پرنده قرمز» از آثار اوست که به فارسی منتشر شده است.

آب و هوا با المر
بازدید : 265
شنبه 18 آبان 1398 زمان : 11:53

خط خطی‌های من

خط خطی‌های گوری در کتاب «خط خطی‌های من» به چه درد می‌خورد؟ هیچ‌کس گوری را دوست ندارد و در مدرسه با او بازی نمی‌کند. گوری متفاوت است، در نقاشی کشیدن، ارتباط برقرار کردن، سر کلاس علوم و حتی نگاه کردن!

گوری متفاوت را جز معلم‌های‌اش کسی درک نمی‌کند تا این‌که گوری از ناراحتی‌های‌اش با مادرش می‌گوید. بچه‌‌ها خط خطی‌های اوتیسم روی بدن‌اش را چه شکلی می‌بینند؟ و مادر برای‌اش از خط صداقت، خط کمک به دیگران و خط کنجکاوی گوری می‎گوید و گوری را عاشق خودش می‎کند و گوری می‌فهمد با همین خط خطی‌های این گوری کنجکاو و باهوش و مهربان و دوست داشتنی شده است.

کتاب «خط خطی‌های من» از آزارها و اذیت‌هایی می‌گوید که یک کودک طیف اوتیسم در مدرسه می‌بیند. تصاویر کتاب این کنش‌ها را به خوبی بازنمایی می‌کنند. نکته‌ جالب تصاویر، متفاوت بودن خط‌های همه‌ی گورخرهاست اما آن‌ها تنها تفاوت گوری را می‌بینند. گوری از همه چیز دلزده شده، حتی خودش و کسی باید پیدا بشود و به او بگوید چقدر متفاوت بودن خوب است و گوری چه چیزهایی دارد در درون‌اش.

انتشارات کتاب پارک، کتابی دیگری هم درباره کودکان طیف اوتیسم دارد. کتاب «پسری که به دنبال باد رفت» هم به این موضوع از زاویه‌ی دیگری نگاه می‌کند. در پایان هر دو کتاب، درباره‌ این کودکان مطالب خوبی نوشته شده است. در پایان کتاب «خط خطی‌های من» رئیس بنیاد علمی اوتیسم از کارکردهای این داستان در شناخت کودکان اوتیستیک و حتی شناخت خودمان می‌گوید. کتاب «خط خطی‌های من» آموزش موثری برای والدین و مربیان است.

راهنمای کتاب دغدغه‌ متفاوت بودن، پردازش حسی، ارتباط جمعی، زبان استعاره و توانایی‌های و قوت‌های جمعی می‌گوید و همه را در داستان با نمونه‌های‌اش توضیح می‌دهد.

یک گرگ، یک اردک، یک موش

تعداد صفحات : 32

اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 152
  • بازدید کننده امروز : 121
  • باردید دیروز : 223
  • بازدید کننده دیروز : 170
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 715
  • بازدید ماه : 3612
  • بازدید سال : 3612
  • بازدید کلی : 199706
  • کدهای اختصاصی