کتاب « آرزوی قطره ها » داستانی است دربارهی قطرههای آبی که توی آسمان نشستهاند و درباره این که از کجا آمدهاند و آرزوهایشان صحبت می کنند. کتاب در بارهی تبدیل آب به بخار و تبدیل بخار به ابر و سپس باران و به طور کلی چرخه آب اطلاعاتی را به شکل غیر مستقیم به مخاطب ارائه میدهد.
معلم می تواند تمام مراحل چرخه آب را به صورت داستان با توجه به مطالب کتاب به دانش آموزان آموزش دهد و هم چنین با پرسش و پاسخ در این رابطه به یادگیری آنها کمک کند.
زبان کتاب ساده و روان و مناسب سن مخاطب آن است. تصاویر کتاب نقاشیهای رنگی و هماهنگ با متن هستند که به جذب مخاطب کمک میکنند. از نکات مثبت کتاب تالیفی بودن آن است.
در پشت جلد کتاب « آرزوی قطره ها» میخوانیم:
قطرههای آب توی آسمان نشسته بودند و درباره خودشان حرف میزدند.
آنها میخواستند دوباره باران شوند و به زمین برگردند هر یک به سویی: رود و دشت و دریاچه.
قطرههای آب از آرزوهایشان میگفتند که ناگهان بادی وزید و آنها را به هم نزدیک کرد تا ابری شدند و ...
گزیدههایی از کتاب
قطره آب اولی گفت: «اگر من روی یک مزرعه ببارم، یک مزرعهی گندم. آنها را سیراب میکنم، کشاورزان خوشحال میشوند، آن قدر که جشن میگیرند.» قطره آب سومی به قطرههای دیگر نگاه کرد و گفت آرزوهای قشنگی دارید، اما دوستان من دلم میخواهد به دریای بزرگ و آبی بروم و با دریا همسفر شوم دریایی که مثل آسمان بزرگ و به رنگ آبی باشد آخر من تا حال در دریا زندگی نکردهام.