کتاب «فکرش را بکن این چیزها را در خیابان مالبری دیدم» داستان پسری به نام مارکو است که در راه بازگشت از مدرسه توصیه پدر فکرش را مشغول کرده است. پدرش به او گفته است: «چشمهایت را باز کن و هرچه را که میتوانی ببینی خوب ببین.» اما وفتی مارکو به او میگوید کجاها بوده و چهها دیده، پدر حرفهایش را باور نمیکند.
هیتی عروسک یکصد سالهنظرات این مطلب
تعداد صفحات : 0
اخبار وبلاگ
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی